۱۳۹۲ شهریور ۳۰, شنبه

"نرمش قهرمانانه"، مدالی که خامنه ای باید به گردن بیاندازد

همانگونه که انتظار می رفت، در پی سُخنان دو پهلو و مُبهم رهبر جمهوری اسلامی در باره بُحران هسته ای و مُذاکره با آمریکا، نزدیکان و گُماشتگان او برای دامن زدن هر چه بیشتر به آشُفتگی و گل آلود کردن آب برای ماهیگیری به نفع سیاست همیشگی "نظام"، آستینها را بالا زده و معرکه گرفته اند.
حُروف اضافه ای که برای مثال پاسدار نقدی، سرکرده اوباش بسیجی، بی درنگ پس از سُخنان آقای خامنه ای بین کلمات او گذاشته، در خدمت تقویت رویکرد دوگانه وی قرار دارد و زیر آن خط تاکید می کشد. این پایور ارشد نظامی - امنیتی کسانی که ارزیابی خوش بینانه ای از ژست آقای خامنه ای ارایه کرده اند را "واداده و پشیمان" نامید و تصحیح کرد که آنها "سعی می کنند واژه "نرمش قهرمانانه" را از کُل سُخنان ایشان جُدا کنند و از آن به عُنوان تکرار صُلح امام حسن یاد کنند".
رهبر جمهوری اسلامی از طریق سُخنان اخیر خود تلاش می کند فضایی بین دو ریل قطار به طور مُوقت برای خویشتن ایجاد کند. او به باند رقیب برای مُذاکره بُرد – بُرد چراغ سبز نشان می دهد. مفهوم شرط "بُرد – بُرد" نیز در این میان بر کسی پوشیده نمانده و همانا نزدیک نشدن به مرزهای قُدرت مُستبدانه آقای خامنه ای و همدستانش را در خود جای داده است. اگر حُجت الاسلام روحانی موفق شود بدون آنکه هزینه ای به "مقام مُعظم" تحمیل شود، تحریمها را کاهش و فشار تحمُل ناپذیر خارجی را تخفیف دهد، وی به داخل این قطار خواهد پرید.
حالت دیگر آن است که طرفهای خارجی "نظام"، لبخند دوستانه و گُفتار مودبانه را برای باز کردن گره بُحران ماجراجویی هسته ای آن کافی ندانند و خواهان اقدامات عملی و تدبیرهایی از جانب حُکومت گردند که با نوشیدن جام زهر برابری کند. در این صورت آقای خامنه ای روی رکاب قطار دیگری که از جهت مُخالف می آید خواهد پرید و سینه جلو خواهد داد که از پیش گفته که "به مُذاکره با آمریکا خوشبین نیستم".
از این روست که ولی مُطلقه و "تصمیم گیرنده نهایی سیاستهای کلان"، توپ "نرمش قهرمانانه" را به زمین رییس قُوه مُجریه افکنده و خود را در این صحنه فقط تماشاگر مُعرفی می کند. با اینحال این بدان معنا هم نیست که آقای خامنه ای و باند او دستکم در فاز ابتدایی  پروسه "نرمش"، کنار گود می نشینند و مُنتظر می مانند. برعکس، آنها برای کسب اطمینان از حفظ "خط قرمز" هایشان، به گونه فعال در آن به مُداخله "غیرسازنده" خواهند پرداخت.
هیچکس جُز آقای خامنه ای در قاب تابلوی "نرمش قهرمانانه" قرار نمی گیرد. دستیابی به هر گونه تفاهُم واقعی با آمریکا و اُروپا و برداشتن گامهای عملی برای تنش زدایی از مُناسبات خارجی، مشروط به موافقت وی در این پهنه و آمادگی برای عقب نشینی در پهنه سیاست داخلی است. اگر در نرمش مورد اشاره رهبر جمهوری اسلامی چیزی "قهرمانانه" وجود داشته باشد، چشم پوشی داوطلبانه یک مُستبد قُرون وسطایی از جایگاه، قُدرت و منافعی است که در چنگ دارد. دو پای گُریزی که پاسدار نقدی به "رهبر" قرض داده، تصمیم این "قهرمان" پنبه را نیز در این باره آشکار می سازد. منصور امان  




۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

مقام معظم

رای فروشی از ییلاق دماوند تا شورای شهر تهران

خانُم الهه راستگو، یک پایور ارشد "اصلاح طلب"، از سوی دوستان خود به "دُروغگویی و "خیانت" مُتهم شده و طرد گردیده است. وی که از جانب "اصلاح طلبان" به شورای شهر تهران راه یافته، مُتهم است که برخلاف تعهُد خود به انتخاب آقای مُحسن هاشمی به عُنوان شهردار، به نامزد باند رقیب، آقای قالیباف، رای داده است.
همفکران خانُم راستگو علت بندبازی سیاسی او را نیز فاش کرده اند و از منافع مالی وی و برادرش در ابقای آقای قالیباف پرده برداشته اند. آقای حمید راستگو یکی از پیمانکاران شهرداری است که به گُفته یک عُضو "شورای هماهنگی اصلاحات" (فرج کمیجانی)، قراردادی 32 میلیارد تومانی را در جیب دارد.
با این حال، خانُم راستگو که پیشینه نمایندگی مجلس مُلاها در دوره پنجُم آن نیز در کارنامه اش به چشم می خورد، می تواند آسوده خاطر باشد که در جریانی که به آن تعلُق دارد، تنها کسی نیست که مُرتکب دغلکاری سیاسی می شود.
رهبر اصلاح طلبان حُکومتی، آقای مُحمد خاتمی، بی تردید می تواند توجیه خوبی برای تبریه خانُم راستگو از اتهام ارتکاب عملی نامُتعارف باشد. او نیز خواست موکلانش برای اصلاحات و محدود کردن ولایت مُطلقه فقیه را نادیده گرفت و از آرای آنان برای ایفای نقش به عُنوان "تدارُکچی" وی سوواستفاده کرد. آقای خاتمی نیز همچون خانُم راستگو، در آشکار به دوستانش وعده دیگری داد و در نهان ییلاق دماوند کار دیگری کرد.
عُضو کُنونی شورای شهر تهران و مقام پیشین دولت حُجت الاسلام خاتمی، حتی نیازی به ورق زدن طولانی پیشینه در بایگانی "اصلاح طلبان" ندارد؛ فقط یک ماه پیش، دو چهره شناخته شده "اصلاح طلب"، آقایان عباس آخوندی و مُحمدعلی نجفی که در سال 88 به ترتیب عُضو ستادهای انتخاباتی آقایان موسوی و کروبی بودند، در تلاش برای به دست آوردن مقام وزارت، همصدا با آقای خامنه ای، جُنبش اعتراضی را "فتنه" نامیده و چاپلوسانه به مرزبندی با آن پرداختند.
از این هم نزدیک تر، پرونده آقای احمد دُنیامالی، یک عُضو دیگر "اصلاح طلب" شورای شهر است. وی نیز با انگیزه نان و آب داری مُشابه خانُم راستگو، همان رفتار حُقه بازانه وی در مورد نامزد خودی را پیشه کرده است؛ با این تفاوت که دوستان مُشترک آقای دُنیامالی و خانُم راستگو، در رابطه با وی دلیلی بر "تخطی از ارزشهای اسلامی و اخلاقی" مشاهده نمی کنند و لب فروبسته اند.
علت برخورد دوگانه ی "اصلاح طلبان" با این دو عُضو خود، سوژه شنیدنی دیگری است که بی گمان به زودی از جانب رُقبای آنها روایت خواهد شد. فاکت در دست اما این است که آنان تنها پس از رای فروشی خانُم راستگو، پیگیر و مُدعی فعالیتهای مالی او و برادرش شده اند. علت این تاخیر را چرخهای کژ ارابه ای که منافع "اصلاح طلبان" را حمل می کند و ماکیاولیسم و تبهکاری سیاسی آن را از پی می کشد، توضیح می دهد.  منصور امان