۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

تلاش روحانی برای مهار بحران مشروعیت نظام

سخن پراکنی روحانی، رئیس جمهور ولایت فقیه در روز شنبه 8 تیر بر درستی نظر میلیونها ایرانی که به انتخابات فرمایشی «نه» گفتند، صحه گذاشت.  صحبتهای حسن روحانی نشان دهنده وضعیت بحرانی و نابسامان کلیت نظام است.
روحانی مدعی شد که انتخابات فرمایشی اخیر به «تمام شُبهات، سوالها و بگومگوها نه راجع به انتخابات بلکه راجع به مشروعیت نظام پاسخ داد». وی برآمد خود را یک برگ برنده برای نشان دادن پاکیزگی رژیم و غبارگیری از حاکمیت دانست. خوشبختانه وجدانهای بیدار، فعالان حقوق بشر همراه با مبارزان و بازماندگان شهدا به روحانی و مدافعان او فرصت و امکان پنهان کردن جنایتهای رژیم را نمی دهند. روحانی بیهوده می کوشد که بر روی این جنایتها «گرد و غبار» بریزد.
روحانی مدعی شد که 73 در صد مردم در انتخابات شرکت کرده و بقیه هم که نکردند پشیمان هستند. همگان می دانند و تاریخ نشان داده که در یک حکومت دیکتاتوری، به برآمد صندوق رای به خاطر فقدان نظارت نباید اعتماد کرد. در فقدان آزادی، انتخابات آزاد و عادلانه میسر نیست.
تاکید وی و همه همقطارانش بر خلق حماسه و سخن پراکنیهای قبل و بعد از نمایش انتخابات، نشان دهنده اهمیت و گستردگی جبهه تحریم است. همه کسانی که در انتخابات نمایشی شرکت نکردند، نخواستند که در «پاکیزه کردن» جمهوری اسلامی همراه حسن روحانی شریک شوند.
صحبتهای احمد خاتمی، عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان در روز آدینه 7 تیر و مشاور عالی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در روز شنبه 8 تیر، موقعیت روحانی را نشان می دهد. این موقعیت را روزنامه رسالت تشریح کرده است.
رسالت 4 تیر به حسن روحانی هشدار می دهد که باید «مهندسی الزامات» و «مدیریت توقعات و برداشتها» را در دستور کار خود قرار دهد. نویسنده مقاله تاکید می کند که:«مسیر عبور دولت روحانی در شعار بسیار فراخ، ولی در عمل بسیار تنگ است.»
خبرگزاری فارس 6 تیر از قول احمد خاتمی نوشت:«ولایت فقیه شاخص نظام است و هیچ کس حتی رئیس جمهور منتخب حق موضع گیری در برابر آن را ندارد.....نظام جمهوری اسلامی با وجود تمام مشکلات در آستانه سقوط نیست». گفتن این نکته که رژیم «در آستانه سقوط نیست»، صدای شکسته شده استخوانهای نظام جمهوری اسلامی را منعکس می کند.
جوانی، سرکرده سپاه روز شنبه 8 در گفتگو با خبرنگار دفاعی-امنیتی باشگاه خبرنگاران گفت:«که خود آقای روحانی هم به این قضیه اشاره کردند .....که در ایران سیاستهای کلان و کلی از سوی رهبر معظم انقلاب مشخص می شود و دولتها مجری سیاستها هستند. ما به رئیس جمهور می گوییم رئیس قوه مجریه».
مطالبات مردم و رویارویی باندهای حکومتی برای کسب قدرت، نقش روحانی در غبارگیری از نظام را به چالش می گیرد. زینت میرهاشمی
  





علت خونسردی غرب در برابر انتخاب روحانی

آنچه که دبیرکُل آژانس بین المللی انرژی اتُمی در واکُنش به آخرین تغییرات در دستگاه سیاسی جمهوری اسلامی بیان داشته، نمود دیگری از رویکردی است که طرفهای خارجی مُلاها از هنگام انتخاب حُجت الاسلام روحانی به منصب ریاست جمهوری به گونه هماهنگ بر آن تاکید کرده اند.
آقای آمانو روشن ساخته است: "موضع ما همان است که در دوران رییس جمهوری پیشین ایران بود ... هدف این است که اطمینان پیدا کنیم برنامه اتُمی تهران اهداف صُلح آمیز دارد."
وی سپس ضمن اشاره به تمایل آژانس مبنی بر "ادامه گفت وگو تا رسیدن به نتیجه قطعی"، هشدار داده: "این گفت وگوها نمی تواند تا به ابد ادامه داشته باشد."
اگر تا به حال آقای روحانی و دوستان، پیامهای مُشابهی که از اُروپا و آمریکا به مقصد آنها ارسال شده را نشنیده اند، سُخنان آقای آمانو که چکیده سیاست بین المللی در برخورد به پرونده اتُمی "نظام" را شُماره گذاری کرده، بهترین فُرصت را برای درک شرایط موجود و پرهیز از خیالپردازی در اختیار آنها می گذارد.
در یک شرایط - به نسبت - عادی در روابط بین المللی و اوضاع منطقه ای، تصوُر پذیر است که خط راهنمای "دولت اعتدال" در بُحران هسته ای را بندبازی بین ادامه فعالیتهای مورد مُناقشه و عادی سازی مُناسبات با طرفهای خارجی "نظام" تشکیل دهد. هدف خط مزبور در درجه نخُست جلوگیری از تحریمهای تازه و کاهش مُجازاتهای موجود است، یعنی همان تابلویی که جناح کارگُزار – اصلاح طلب بر سر دست گرفته است.
اما یک نگاه گُذرا به ظرف بیرونی که این خط مشی می بایست در چارچوب آن به کار افتد، نشان می دهد که شرایط هر چیزی غیر از "عادی" است. برخلاف ایام خوش موش و گُربه بازی در دوره ریاست جمهوری حُجت الاسلام خاتمی، امروز موضوع فعالیتهای اتُمی مُلاها یک مُشکل مُجرد نیست و ارتباط تنگاتنگی با چالشها و کانونهای بُحرانی در سراسر خاورمیانه و شُمال آفریقا یافته است. در ترسیم این نُقاط وصل، آقای خامنه ای و شُرکای نظامی و امنیتی وی، از سوریه تا سودان، از لُبنان تا یمن و از عراق تا غزه سهم به سزایی داشته اند.  
در نظر به این ترکیب، جلوگیری از دستیابی رژیم جمهوری اسلامی به جنگ افزار هسته ای هم به عُنوان هدفی درخود و هم به مثابه ضرورت بین المللی، آماجی استراتژیک به شمار می رود که از دریچه آن، جایگاه تحولات سیاسی در "نظام" از دیدگاه طرفهای خارجی نیز تعیین می شود.
نتیجه مُشخصی که از این تامل به دست می آید، نخُست آن است که "نظام" میدان مانور گُسترده ای در اختیار ندارد، نه در شکل پیشبُرد مُناقشه و نه در تفسیر درونمایه و اجزای آن. موضوع بده و بستان روشن است: کنار گذاشتن پروژه بُمب هسته ای در برابر برچیدن تدریجی تحریمها.
سپس، عقب نشینی احتمالی به این نُقطه نمی تواند محدود بماند و امنیت منطقه ای که بُمب "نظام" در کادر آن مورد نقد قرار گرفته، به مثابه یک مجموعه در نظر گرفته می شود. سوریه به همان گونه در این ترکیب جای دارد که لُبنان یا اسراییل.
آقای آمانو و دیگر پایوران خارجی که با خونسردی به تغییرات در هیات حاکمه جمهوری اسلامی برخورد کرده اند، زیر تعقیب هدف استراتژیک در کشمکش موجود خط تاکید می کشند. منصور امان




۱۳۹۲ تیر ۷, جمعه

تیم هسته ای، گُربه دم حجله؟

در پس پرده های فرو افتاده "نظام"، مُشاجرات گرد چگونگی به دست گرفتن پرونده هسته ای در حال بالا گرفتن است. این امر را سُخنان ناهمگون پایوران حکومت به روشنی پدیدار ساخته است.
روز گذشته، سُخنگوی وزارت خارجه مُلاها، سُخنان رییس خود، آقای صالحی، پیرامون تشکیل تیم جدید مُذاکره کننده هسته ای از سوی حُجت الاسلام روحانی را تکذیب کرد. آقای عراقچی، این سُخنان وزیر خارجه را که به گونه گُسترده ای در رسانه های بین المللی بازتاب یافت، "سووبرداشت" نامید و اخبار مُنتشر شده در این باره را "نادُرُست" خواند.
آقای صالحی یک روز پیش تر(چهارشنبه)، در یک کنفرانس خبری مُشترک با همتای تاجیک خود به خبرنگاران گفته بود، "تیم جدید، موضوع هسته ای را در تمام ابعاد آن مورد بازبینی قرار می دهد". وی همچنین تاکید کرده بود که کشور در یک "دوره انتقالی نه چندان ساده در رابطه با مُذاکرات هسته ای" قرار دارد.    
با آنکه تصمیم گیرنده نهایی پیرامون پرونده اتُمی "نظام"، آقای خامنه ای است، با این حال مساله تاکتیکهای گوناگون برای برخورد بدان که از شرایط مُشخص استخراج می شود، می تواند موجب قرار دادن گروه های دارای منافع در برابر یکدیگر شود. موضوع مرکزی اختلاف در این باره، امتیازها یا خسارتهایی است که هر تاکتیک به گونه اجتناب ناپذیری با خود - حتی به صورت محدود – به همراه دارد.
حُجت الاسلام روحانی حتی اگر نقشه بازگشت به دوران "سه تُفنگدار" و چرب کردن سبیل طرفها برای بستن یک چشم خود را در سر پرورانده باشد، باز هم ناچار است که پا به حیاط خلوت "رهبر" و قلمروهایی که او اقتدارش را در کُنترُل انحصاری آنها معنا می کند، بگذارد. تیم هسته ای از جُمله ی آنهاست. آقای روحانی برای جلب اطمینان "رهبر" نمی تواند دوران ریاست خود بر این تیم را شهادت بگیرد؛ او در آن هنگام در حقیقت نماینده زوج رفسنجانی – خامنه ای بود و بی درنگ پس از مُتارکه آنها، دوران وی نیز به عُنوان مُذاکره کننده ارشد "نظام" به سر آمد.
آقای روحانی می تواند برای "رفع خطر از سر نظام" هر "کلید"ی داشته باشد، تاکتیک آیت الله خامنه ای فقط یک قُفل را باز می کند و آن ندادن هزینه ی تصمیمهای خود و جلوگیری از گُسترش دامنه ی هر "نرمش" به پهنه ولایت مُطلقه خود است.  
در حالی که طرفهای خارجی مُلاها انتخاب آقای روحانی را نتیجه و محصول فشارهای اقتصادی و سیاسی خود می دانند و از آن آغاز تاثیرگذاری تدبیرهای شان را برداشت کرده اند، شکاف در دستگاه قُدرت بر سر پرونده هسته ای عمیق تر شده و نزاع به جلوی صحنه کشیده می شود. حرکت این پروسه مُستقل از آن است که "مقام مُعظم" گُربه را دم حجله کُشته باشد یا نه! 
 منصور امان


۱۳۹۲ تیر ۳, دوشنبه

رژیم مسئول مرگ افشین اُسانلو است

محروم کردن زندانیان سیاسی از دارو و درمان از شیوه های ضد بشری رژیم در سیاهچالهای جمهوری اسلامی است. وادار کردن زندانیان به مرگ تدریجی در زندان و عدم رسیدگی درمانی آنها مترادف به قتل رساندن زندانی است. این گونه کشتن زندانی سیاسی از هزینه کمتری برای رژیم برخوردار است.
افشین اسانلو، فعال کارگری و زندانی سیاسی هنگام دستگیری فردی با سلامت کامل بود. خواهر وی در باره او می گوید:«افشین سالم بود و هیچ ناراحتی قلبی نداشت. ما وقتی خبر را شنیدیم اصلا باورمان نمی شد مگر می شود افشین سکته قلبی کند.»
مدیر کل زندانهای استان تهران در گفتگو با ایسنا دلیل فوت افشین را «سکته قلبی» اعلام کرد. خبر سکته قلبی این زندانی سیاسی با توجه به این که چند ماه به پایان محکومیت اش باقی مانده بود، غیر قابل قبول است. بنا به اظهارات خانواده وی و به دنبال شهادت کارکنان بیمارستان، افشین پیش از انتقال به بیمارستان فوت کرده بود.  مسئول مرگ او و زندانیانی که جانشان را در زندان از دست داده اند، تمامی پایوران رژیم و به طور خاص ولی فقیه نظام  است. به تمامی پایوران رژیم اشاره می کنم زیرا تمامی کارگزاران رژیم که به چرخ دنده های ماشین سرکوبی رژیم ضد بشری یاری می رسانند، در کشتار و حذف زندانیان سیاسی شریک هستند.
هم اکنون زندانیان دیگری با بیماریهای ناشی از وضعیت غیر انسانی زندان، روبرو هستند. جان بسیاری از این بیماران در خطر جدی است. عدم درمان بیماران یکی از ابزارهای شکنجه و به قتل رساندن زندانیان و جنایت محسوب می شود. این اقدامات ضد انسانی و قتل جنایتکارانه زنده یاد افشین اُسانلو به شدت محکوم است. کمسیون حقوق بشر سازمان ملل و سازمان جهانی کار باید به این جنایت رسیدگی کنند.زینت میرهاشمی




۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه

معتدل، افراطی؛ باند حاکم در همه نقشها

با آنکه کارگردانان نمایش انتخابات ریاست جمهوری، بازیگران آن را از زیاده روی در ارایه نقش و  "سیاه نمایی" پرهیز می دهند، اما چنین می نماید که دستکم در مورد بُحران و تنش در روابط خارجی، اضطرار فرار از مسوولیت و سفید شویی بر این تشویش تقدُم داشته باشد.  
در سومین قسمت از فُکاهه تلویزیونی "مُناظره"، هیچکس کمتر از وزیر خارجه بیت رهبر جمهوری اسلامی، آقای علی اکبر ولایتی، پروژه هسته ای را به محور مرزبندی با "تُندروی" و تریبون دعوت به اعتدال و "دیپلُماسی" تبدیل نکرد. او آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری را مُتهم به "تخریب" ابتکارهای آشتی جویانه بیت ساخت و سپس مُتوجه آقای سعید جلیلی، مُذاکره کننده اتُمی و کاندیدای ریاست جمهوری گردید تا وی را به دلیل "رساندن وضع به اینجا" و "یک قدم جلوتر نرفتن که هیچ، بیشتر شدن هر روز تحریمها" آماج حمله قرار دهد و "مسوول" بشناسد.
سُخنان اعتراف گونه آقای ولایتی از یکسو فشار اجتماعی ناشی از شرایط وخیم اقتصادی و معیشتی و تلاش برای تبریه "رهبر" از مسوولیت آن را بازتاب می دهد و از سوی دیگر، کوشش آشکاری است که در جهت ارایه یک تصویر گُمراه کننده از دسته بندیهای درونی باند حاکم و تقسیم ساختگی آنها به "مُعتدل" و "افراطی" صورت می گیرد.
نُقطه ضعف این تدبیر، تنگدستی در مُعرفی نمایندگان هر یک از این گرایشها به گونه ای است که قادر باشد وجود صف بندی میانه رو – تُندرو در حُکومت را مُستند و باورپذیر سازد. نشان دادن یک رقیب قُدرتمند حتی می تواند این واقعیت را که پرونده اتُمی و سیاست خارجی "نظام"، قلمرو اختصاصی "رهبر" به حساب می آید، کمرنگ کند.
پیشنهاد آقای ولایتی و رووسایش برای چیدن میز، نشاندن یک گُماشته آقای خامنه ای و یک "نامه بر" دون پایه بیت او گرد آن و آویختن تابلوی مسوولیت "رساندن وضع به اینجا" به گردن آنها است. این سطح نازل از تدارُکات برای پیشبُرد سیاستی که اُمید به مصرف دوگانه خارجی و داخلی اش بسته شده، فقط فاصله وصل نشدنی بین آمران و عاملان در باند حاکم را تخمین نمی زند، بلکه یک پیامد مُخرب دیگر سیاست یکدست سازی آقای خامنه ای در محروم کردن "نظام" از خدمات ویترینهای "اصلاح طلب" و "پراگماتیست" را نیز به رو آورده است.
ماسکی که آقای ولایتی در تلویزیون نشان داد، نه فقط برای پوشاندن چهره پهن و نتراشیده باند حاکم کفایت نمی کند، بلکه شفاف تر از آنی است که بتواند بازی در همه نقشها را مُمکن سازد.    


منصور امان