۱۳۹۲ خرداد ۵, یکشنبه

نمایش انتخابات و رویای تشکیل امپراطوری بزرگ

حرفهای پایوران و سرکردگان نهادهای سرکوبگر رژیم مانند سپاه و بسیج، نشان دهنده بحران درون هرم قدرت و هراس از خیزشهای خیابانی است.
ولی فقیه و دارو دسته اش با گذشت 4 سال از خیزشهای خیابانی و علیرغم سرکوب وحشیانه مردم، از کابوس قیامها و غرق شدن در دریای تنفر و خشم مردمی نه تنها آسوده نشده بلکه هر چه بیشتر عدم امنیت خود را بروز می دهد.
دستگیری زندانیان سیاسی سابق، خانواده ها و فعالان اجتماعی در روزهای اخیر نشان دهنده ترس از حرکتهای اعتراضی مردم است. تنفر مردمی از رژیم همانند آتش زیر خاکستر است که ولی فقیه و انصارش گرمای آین آتش را بیش از همه احساس کرده و در مقابل آن واکنش نشان می دهند.
سرکرده سپاه در تهران روز شنبه 4 خرداد از تشکیل بیشمار نهادهای سرکوبگر وابسته به بسیج و سپاه و تشکیل «50 هزار حلقه صالحین در محلات» خبر داد. صالحین همان چماقداران و لومپنهایی هستند که خود را برای «عملیات بزرگ بیت المقدس» در تهران آماده می کنند. عملیات بیت المقدس همان انتخابات نمایشی است. اوضاع رژیم چقدر بحرانی است که برگزاری یک انتخابات نمایشی با دست چین شدگان شورای نگهبان به یک جنگ و «فتح» تشبیه می شود.
جاشنین سرکرده کل سپاه در حالی که خود را برای «آفرینش حماسه سیاسی» آماده کرده می گوید:«انتخابات ما همانند یک عملیات بزرگ بیت المقدس برای فتحی دیگر و ناامید کردن دشمن و ...است.»
سیاست ولی فقیه در انتخابات پیش رو، سیاستی انقباضی است. سخن پراکنی سعید جلیلی در روز شنبه 4 خرداد تشدید تنش و بحران در خارج از مرزهای ایران و سرکوب و انقباض در داخل است. به نظر می رسد جلیلی همان رییس جمهوری است که با نظر ولی فقیه که گفت همین رئیس جمهور خوب است منهای بدیهایش، خوانایی دارد.
در اذهان عمومی سعید جلیلی نظرکرده خامنه ای و ادامه دهنده راه احمدی نژاد جا افتاده که مطیع رهبر است.
سعید جلیلی در روز شنبه از «گسترش نفوذ اسلام در جهان»، «تشکیل امپراطوری بزرگ»، «خشکاندن ریشه های رژیم صهیونیستی، نظام سرمایه داری و نظام کمونیستی» و ترویج «نظام اسلامی» سخن گفت.
جلیلی بر بالهای شکسته آرزوهای رهبر، تحقق رویاهای خمینی برای امپراطوری اسلامی را وظیفه خود قرار داده است.زینت میرهاشمی



۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۸, شنبه

توهین و بی‌احترامی و ضرب و شتم زن زندانی توسط مامورن زندان رجایی شهر

به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا و به نقل از یک منبع مطلع از زندان رجایی شهر کرج، روز چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت‌ماه مأموران امنیتی این زندان به یک زن زندانی توهین و وی را مورد اذیت و آزار قرار دادند.

به گفته‌ی این منبع، نگهداری این زن در زندان رجایی شهر کرج در حالی است که از 2 سال پیش در این زندان، هیچ بند ویژه‌ای(نسوان) برای زنان وجود ندارد.

همین منبع اشاره کرد، این زن با صدای بلند فریاد می‌زند که "من را کجا می‌برید، چرا این کارها با من می‌کنید و همزمان نیز خواستار کمک بود".

گُرسنگی جای چانه زدن ندارد


در حالی که اعتراض طبقه کارگر در سراسر کشور نسبت به رقم تعیین شده برای حداقل دستمزد سال جاری افزایش می یابد، چنین می نماید که دولت و کارفرمایان حتی از پرداخت این دستمُزد گُرسنگی بخش نیز طفره می روند.  
کارگران نیشکر هفت تپه بی شک اولین و آخرین قُربانیان سیاست کارگر ستیز حُکومت نیستند، اما آنها بی تردید از پیشگامان مُبارزه مُتشکل با تلاشهایی هستند که برای افکندن هزینه ماجراجویی خارجی و تحریمهای بین المللی بر دوش تنگدست ترین بخشهای جامعه صورت می گیرد. تعیین حداقل دستمُزد زیر نرخ تورُم و خط فقر، سند رسمیت یافتن چنین سیاستی است که مُهر ابطال آن در مُشت کارگران است.    
کارگران هفت تپه با اعتصاب یکپارچه خود نشان داده اند که راه جلوگیری از لگدمال شدن حقوق شان، واکُنش قوی و سرسختانه در برابر تهاجُم دولت کارفرمایان است. آنها که حُقوق فروردین ماه خود را هنوز دریافت نکرده اند، افزایش دستمُزد ناچیزی که اُرگان دولتی "شورایعالی کار" تعیین کرده را نیز در فیش حُقوقی خود نیافتند.
بی تردید آنچه که کارفرمای دولتی نیشکر هفت تپه را به این گُستاخی تشویق کرده، فقط اتکای آن به مُزدوران حراست و گارد ضد شورش نیست. سازمان یافتگی ضعیف طبقه کارگر که امکان اعتراضهای مُتحدانه و سراسری با تاثیرات لمس پذیر را از آن سلب کرده، بی تردید یک عامل مُهم در دامنه یافتن تهاجُم بی وقفه حُکومت به سطح زندگی و کار مُزدبگیران است.
از سوی دیگر، به نظر می رسد دُزدی بی شرمانه از جیب کارگران هفت تپه هدف دیگری را نیز پی گرفته است و آن، افزایش فشار برای تحمیل رقم مطلوبی است که حُکومت برای پایه دستمزد کارگران تعیین کرده است. "نظام" که بُحران خُصوصی و خود ساخته اش را همگانی ساخته و همچون چُماقی علیه کار شرافتمندانه و زندگی انسانی میلیونها نفر به کار انداخته، اکنون به مرگ تهدید می کند تا آنها را به رضایت از تب هستی سوز وادارد.
بدون مُبارزه ی مُستقل گرد خواست حُقوق عادلانه و بدون ارتباط و پیوند حرکتهای پراکنده با همین انگیزه، دامنه فشار حُکومت گُسترش یافته و آنچه که اینک در شرکتهای دولتی به آزمایش گذاشته شده، بخش خُصوصی را نیز در بر خواهد گرفت. باید به حُکومت با زبانی که می فهمد حالی کرد که گُرسنگی جای چانه زدن ندارد. 



۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۷, جمعه

«خانه کَدخُدا» و داستان کَهیر زدن شیخ محمد یزدی


 شعبده بازی انتخاباتی با نامزد شدن رفسنجانی و مشایی وارد گرداب جدیدی شده است. ولی فقیه در سریال سخن پراکنیهایش برای قانون شکنان خط و نشان می کَشد. خامنه ای که خود را جوهر قانون می داند و همزمان مافوق همه قوانین قرار دارد، پیشاپیش از تصمیم شورای نگهبان برای رد و یا تائید صلاحیتها پشتیبانی کرد و هرگونه اعتراض به تصمیم شورای نگهبان تحت امرش را اقدام از سوی «دشمن» اعلام کرد.
شورای نگهبان نیز در گَردَنه نامزد شدن مشایی و رفسنجانی گیر افتاده و مهلت اعلام صلاحیتها را 5 روز تمدید کرده است. در هِرَم قدرت؛ گفتمانهای «همه سلایق» و «حذف فتنه و انحراف» در مقابل هم صف آرایی کرده اند.
در این میان حرفهای یک زن که خود را نامزد انتخابات کرده سبب بالا رفتن فشار خون شیخ محمد یزدی، عضو مجلس خبرگان و عضو فقهای شورای نگهبان شده است. صرف نظر از انگیزه تعداد محدودی از زنان که برای نامزدی در نمایش انتخاباتی ثبت نام کردند، حرفهای یکی از زنان که در هنگام ثبت نام گفته بود «اگر من رییس جمهور شوم، نیمی از کابینه ‌ام خانمها و نیم دیگر آقایان خواهند بود» برای آخوند یزدی گزنده شده است. در واکنش به نظر این خانم، شیخ مرتجع و فاسد به مثل پراکنی متوسل می شود و می گوید:«کسی می‌خواست وارد روستایی شود، اصلا راهش نمی‌دادند وارد روستا شود، اما می‌گفت؛ خانه کدخدا کجاست؟»(ایسنا، پنجشنبه 26 اردیبهشت)

پیرامون این سخن پراکنی سخیف، توهین آمیز و عمیقاً ارتجاعی باید گفت؛همین که از میان حرفهای بیش از 600 کاندیدا، حرف یک زن که واکنشی به آپارتاید جنسیتی است منجر به واکنش رییس جامعه مرتجعان موسوم به مدرسین حوزه قم شده، نشان می دهد که خواست رفع تبعیض جنسیتی تا اعماق جامعه نفوذ کرده است.
بنابرین زنان آگاه و مبارز ایران برای ورود به عرصه سیاست نیاز به اجازه شیخکهایی چون محمد یزدی و احمد جنتی ندارند و سرانجام با جنبش اجتماعی و قیام رهایی بخش زنان و مردان آزادیخواه «خانه کدخدا» را فتح خواهند کرد.زینت میر هاشمی






۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۶, پنجشنبه

نهضت رد صلاحیت


فراکسیون آیت الله خامنه ای به گونه هیستریک به برهم زده شدن پروژه خود مبنی بر "مُهندسی معکوس انتخابات" واکُنش نشان می دهد. با ورود آقای رفسنجانی به گود انتخابات، طرح مزبور که بر پایه مُدیریت و تعیین نامزدها شکل گرفته بود، بدون موضوع گردیده و "رهبر" به طور عملی مجبور به کشاندن بازی از پستوهای پنهان امنیتی به صحنه عُمومی شده است.
نامه سرگُشاده 100 تن از نمایندگان مجلس مُلاها به شورای نگهبان برای رد صلاحیت آقای رفسنجانی و نیز سُخنان بی پرده آیت الله مُحمد یزدی، یکی از اعضای فیلتر حُکومتی شورای نگهبان با همان مضمون، بخشی از تلاشهای شتابزده ای است که پس از تغییر زمین بازی سازمان داده شده است. استفاده از ابزار شورای نگهبان نزدیکترین امکانی است که آقای خامنه ای و مُتحدانش در دور جدید و ژرفش یافته ی کشاکش در اختیار دارند.
بهم ریختگی فراکسیون آقای خامنه ای تحت شرایطی که به گونه غیرمُنتظره ای برای آنها تحوُل یافته را می توان از غلظت حملات و استدلالهای اعضا و وابستگان اش علیه رقیب دریافت. آقای کریمی قُدوسی، یکی از عوامل نامه یاد شده، هُشدار داده است: "اتخاذ تصمیم برای صلاحیت هاشمی توسُط شورای نگهبان ارتباط مُستقیم با امنیت کشور و منطقه دارد."
آیت الله مُحمد یزدی نیز پس از اعتراف به انفعال در بالاترین رده های حُکومتی که وی آن را  "بی انگیزه شدن برخی مسوولان" به دلیل ابهام در مورد آینده می نامد، شروع به مرثیه خوانی کرده و در حالی که برای گرم کردن معرکه اشک به چشم آورده، دست بر پُشت دست کوفته: "امروز رهبری تنهاست و دوستان نزدیکش شمشیر را از رو بسته اند."
در همان حال که حساب فراکسیون ولی فقیه خالی تر از آن است که بتواند هزینه رد صلاحیت رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را بپردازد و از سوی دیگر، گامی این چنین، به تدارُکاتی فراتر از سطح شورای نگهبان نیاز دارد، به نظر می رسد هدف اصلی از طرح پُر سر و صدای مساله، مُنصرف کردن آقای رفسنجانی از نامزدی یا دستکم وادار ساختن او به عقب نشینی باشد.
با این وجود، نشانه های اُمیدوار کننده ای از مُوفقیت در این تهاجُم برای آقای خامنه ای و شُرکایش به چشم نمی خورد. فراکسیون راست سُنتی به جبهه ای که آنها تشکیل داده اند، نپیوسته است. در مُقابل، آقای رفسنجانی از تشکیل "ستادهای انتخاباتی خودجوش" در "شهرها و روستاها" خبر داده است؛ اقدامی که دامنه درگیری را سراسری کرده و به بدنه حُکومت و در پی آن به سطح جامعه می کشاند. پیش تر، منابع رسمی به نقل از دُختر آقای رفسنجانی، خانُم فاطمه هاشمی، خبر داده بودند که وی ستاد انتخاباتی نخواهد داشت.
خواب خوش آیت الله خامنه ای در باره برگُزاری بدون دردسر و بی هزینه تشریفات انتخابات تعبیر نشده است. بُحرانی که "نظام" پس از خیزشهای 88 بدان دُچار شد و وی سبُکسارانه قصد پُشت سر گذاشتن آن در سال 92 را کرده بود، اینک از او پیشی گرفته است. رژیمی که آیت الله خامنه ای نمایندگی می کند، با همان گام اولی که برای نجات خود برداشته، به کام بُحران فرو رفته است.منصور امان       




۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

دانه درشتها در انتظار تصویب صلاحیتشان توسط شورای نگهبان


دو مُهره پر سر و صدا در دقیقه 90 خود را برای بازی در نمایش پیش رو به ثبت رساندند. همه صحنه گردانان از خلق حماسه صحبت می کنند. از «شاه کلید مُشکلات» تا برآمد نَذر و صلوات احمدی نژاد قرار است تنور حماسه ولی فقیه را گَرم کنند.
احمدی نژاد در همراهی با مشایی برای ثبت نام گفت:«3 روز روزه و 14 هزار صلوات نذر کرده ام و امروز به اینجا آمدم». به این ترتیب و به گمان احمدی نژاد سرنوشت مشایی توسط روزه و صلوات و چاه جمکران مشخص شده است. مشایی بعد از ثبت نام گفت:«مملکتی که در راس آن ولایت فقیه قرار دارد هر مشکلی حل می شود».
با اعلام خبر کاندیداتوری رفسنجانی و مشایی، کلید حماسه سازی در رسانه های حکومتی زده شد. خبرگزاری فارس نوشت:«اصولگرایان و اصلاح طلبان، همه آمدند». این خبرگزاری از پر ازدحام ترین ثبت نام ریاست جمهوری نام برده است. تعداد 686 نفر با ثبت نام ، خوش خدمتی خود به نظام استبداد را اعلام کردند. همه این افراد باید در پشت فیلترینگ شورای نگهبان قرار بگیرند تا به صلاحدید این شورا که نهادی انتصابی است اجازه ورود به رقابت را پیدا کنند. رقابت در یک انتخابات فرمایشی هیچ مشروعیتی برای بَرَنده آن نخواهد داشت.

رفسنجانی در روزهای قبل به خامنه ای گوشزد کرد که رسیدن وی به جایگاه ولی فقیه تصمیم او بوده است. وی حتا یادآوری کرده که برخی از دوستان با تصمیم او مخالفت کردند. رفسنجانی در صحبتهایش می گوید که در صورت موافقت رهبری خود را نامزد خواهد کرد.
در این مورد دو احتمال وجود دارد؛
احتمال اول این که برای ورود رفسنجانی و مشایی، مخالفت جدی از جانب خامنه ای صورت نگرفته است. 
احتمال دوم این که این ورود با توجه به مجموعه شرایط به خامنه ای تحمیل شده باشد.
در پرده بعدی که عبور از شورای نگهبان است، صحنه بازی روشن تر خواهد شد.
اسامی بیرون آمده از شورای نگهبان برآمد زد و خورد باندهای مختلف حکومتی و گزینش ولی فقیه خواهد بود. عده ای که هاشمی رفسنجانی را حلال بحران حکومتی می دانند، راه را برای نوشیدن جام زهر به رهبر باید بتوانند فراهم کنند. از سویی دیگر باید دید که آیا در قد و قواره ای ولی فقیه این توان وجود دارد که مانند خمینی جام زهر را بنوشد و بتواند ادامه حیات دهد. رویدادها چنین برآوردی را نشان نمی دهند.
احمد خاتمی خطبه خوان نماز جمعه تهران روز جمعه 20 اردیبهشت گفت:«اصل 57 قانون اساسی می گوید سه قوه زیر نظر ولایت مطلقه امر عمل می کنند... آقای کاندیدای محترم، می تونی زیر نظر ولایت مطلقه امر عمل کنی؟ بسم الله، کاندیدا شو...ولی اگر نمی تونی اصلا اسم ننویس و اگر هم نوشتی، انصراف بده»
احمد علم الهدی امام جمعه مشهد روز جمعه 20 اردیبهشت گفت:«تعداد آرای یک رئیس جمهور چه 24 میلیون و چه 240 میلیون در وهله نخست صفر است و آنچه که به این صفرها وزن می بخشد تنفیذ مقام ولایت است که با قرار گرفتن در کنار این صفرها به آن وزن و معنا می دهد.»
احمد علم الهدی در ساده ترین شکل محتوای انتخابات در جمهوری اسلامی را بیان کرده است. هر کسی که از صندوق ولی فقیه بر آید حل کننده بحران حکومتی نخواهد بود. بحران سیاسی و اقتصادی در شرایط کنونی در دایره خودیها نمی تواند حل شود. خواست مردم پارامتر اولیه حل بحران است. آزادی همه زندانیان سیاسی، آزادی بدون قید و شرط اندیشه و بیان، جدایی دین از حکومت و انجام انتخابات آزاد و دمکراتیک تحت حاکمیت مردم اولیه ترین خواست مردم است که به گمان من تنها با سرنگونی رژیم تحقق خواهد یافت.زینت میرهاشمی








۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۱, شنبه

یک زندانی سیاسی در ایران خطاب به خامنه ای: شما در اداره کشور مردود شده اید


محمدرضا معتمدنیا؛ از مسئولان پشتیبانی جنگ در دوران جنگ تحمیلی؛ در نامه ای به آیت الله خامنه ای، نوشته است :"ما از نظام مان فاصله نگرفته و یا ازآن قهرنکرده ایم، ما به شما و حلقه اطرافتان دیگر اطمینان نداریم. ما، شما و حلقه گرداگردتان را خطر و ضایعه ای جبران ناپذیر برای نظام و کشورعزیزمان می‌دانیم. شک نکنید نمره شما در اداره کشور نمره مردودی ست. در قدیم کیمیاگران به دنبال اکسیری بودند تا مس را طلا کنند. کجایند تا ببینند که شما، طلا را به کمتر از مس تبدیل کرده اید؟"
معتمدنیا خطاب به آیت الله خامنه ای نوشته است: " فکر نمی کنید حق را گم کرده و به بیراهه رفته باشید و اشکال اساسی از حلقه های زنجیره ای اطرافتان باشد که یا دشمنند و یا فرق سره با ناسره نمی فهمند و یا بقول شما بی بصیرتانی هستند که ماسک بر چهره دارند."
این زندانی سیاسی، در بخش دیگری از نامه خود با اشاره به سخنرانی رهبرجمهوری اسلامی در نماز جمعه، افزوده است: “بارها به کنایه فرموده اید من یک رای دارم. بله شما یک رای دارید دیگران هر رائی میخواهند داشته و یا داده باشند نتیجه اعلام شده از صندوق ها آن خواهد بود که به نظر شما نزدیکتراست. همان گونه که چهار سال پیش شما و حلقه‌ی اطرافتان با توسل به همه ی شیوه ها، شخصی را که نظرش به نظر شما نزدیک تر بود را بربالای کرسی ریاست جمهوری نشاندید که هزینه گزافی به کشور، مردم و نظام تحمیل کرد.”
معتمدنیا شرط حضور مردم در انتخابات را عدم دخالت رهبر ایران ذکر کرده و نوشته است: " تا زمانی که فیلتر شورای نگهبان، بر اساس نظرات شما، به جای نظارت و اجرای قانون، نماینده و رئیس جمهور مشخص می‌کند، حضور در پای صندوق‌های رای امری عبث و بیهوده است. تا زمانی که قانون اساسی در مملکت حاکم نشود در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهیم کرد. تا زمانی که شما با اشاره انگشت، رای نمایندگان مورد تایید مردم را تغییر داده و در امور نمایندگان منتخب مردم دخالت می‌کنید، ما در پای صندوق‌های رای حاضر نخواهیم شد. خلاصه بگویم؛ تا شما به خواسته‌های مردم تن در ندهید ما در پای صندوق‌های رای حاضر نخواهیم شد.
"

نظر رهبری به کدام قلاده نزدیکتراست؟

مهران

اقدامات پیش رو برای بستن "سوراخهای گریز" جمهوری اسلامی


طناب سیاست "کش دادن" مذاکرات هسته ای بر گردن نازک جمهوری اسلامی همچنان سفت تر می شود. عده ای از قانونگذاران آمریکا طرحی را به کنگره این کشور ارایه داده اند که بر اساس آن داراییهای ارزی جمهوری اسلامی در خارج مسدود خواهد شد. این داراییها به میزان ۶۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار (50-59 میلیارد یورو) تخمین زده می شود.
در اوایل سال جاری سناتورهای آمریکایی از اتحادیه اروپا خواسته بودند که "سوراخهای گریز" جمهوری اسلامی از تحریمهای بین المللی را مسدود کند. قانونگذاران آمریکایی اعلام کردند که "بستن راه های گریز جمهوری اسلامی اثر حساس و ضروری بر تحریمها دارد".
 اگر چه این قانون در ماه ژوییه به امضا می رسد، اما آثاری فوری بر بازارها و شرکتهای بین المللی خواهد داشت، زیرا عطف به ماسبق خواهد شد و تاریخ آغاز آن از 9 ماه مه ( 19 اردیبهشت) است. همچین تهدید شده است که نقض کنندگان آن از بازار مالی آمریکا حذف خواهند شد. بنا بر گزارش روزنامه لس آنجلس تایمز، این اقدام حتی در تیوری، دسترسی ایران به یک سوم ذخایر ارزی خارجی خود را غیر ممکن می کند.
از زمان شروع تحریمها، فروش نفت رژیم به نیم رسیده و بنا به پیش بینی صندوق بین المللی پول، اقتصاد ایران در سال جاری 3/1 درصد کاهش خواهد یافت و این درحالیست که اقتصاددانان این اقدام آمریکا را فلج کننده ارزیابی کرده اند.
این قانون بدین دلیل که از پشتیبانی مجلس نمایندگان و مجلس سنا و همچنین از حمایت اکثریت قاطع دو حزب برخوردار است، به احتمال بسیار بالا تصویب خواهد شد، اگرچه دولت اوباما با اجرای آن پیش از نمایش انتخابات ریاست جمهوری در ایران مخالف است و همچنین امکان به وجود آمدن اختلاف بین برخی دمکراتها نیز هست.
در یک رویداد دیگر در همین روز (9 مه- 19 اردیبهشت)، وزارت خزانه ‌داری ایالات متحده آمریکا چهار شرکت ایرانی، یک شرکت کشتی ‌رانی، یک بانک و دو فرد را که متهم به همکاری در معاملات نفتی و در پیشبرد برنامه اتمی با رژیم هستند، مشمول تحریمهای خود ساخت. شرکت "آلومینات"، "پارس آمایش صنعت کیش"، "شرکت تحقیقاتی پیشرو سیستم" و "تقطیران کاشان"، شرکت کشتی ‌رانی "سامبوک اف زد سی" که مقر آن در امارات متحده عربی است، همچنین "بانک مشترک ایران و ونزوئلا" و نیز دو نفر به نامهای "پرویز خاکی" و "دیمتریس کامبیس"، یک تاجر یونانی در فهرست تحریمها قرار گرفته‌اند.
دیوید کوهن، معاون وزارت خزانه‌ داری آمریکا در امور تروریسم و مالی در این باره گفت: "تا زمانی که ایران برای دور زدن تحریمها تلاش می‌ کند، ما نیز به مقابله با مانورهای فریبکارانه آن ادامه خواهیم داد."
رژیم جمهوری اسلامی بین دو سنگ سخت، دست رد جامعه ایران و طرفهای خارجی گیر کرده است و خود نیز در درون در جنگ قدرت غوطه ور است. در همان حال که روزانه بحرانهای داخلی و خارجی شتاب تازه ای می گیرند، رژیم به هیچ وجه نمی تواند آینده خوبی برای خود متصور باشد.لیلا جدیدی



۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

نقطه صفر، سقف کوتاه خاتمی برای انتخابات فرمایشی


توپخانه باندهای رقیب علیه یکدیگر با نزدیک شدن زمان برگزاری شعبده بازی انتخابات، وارد مرحله جنجالی شده است. نقش ولی فقیه در مهندسی انتخابات و ناتوانی وی در مهار جنگ و نزاع باندهای رقیب، مشوق رانده شدگان از قدرت برای واکنش به شرایط موجود شده است.
بعد از صحبتهای رفسنجانی که حل مشکل را در دست ولی فقیه و خود را ناامید از قانع کردن وی دانست، محمد خاتمی دل آزردگی خود از ولی فقیه را در صحبتهای روز شنبه 14 اردیبهشت به نمایش گذاشت.  

خاتمی در صحبتهای فریبکارانه اش خود را ناجی شرایط بحرانی و آشتی دهنده مردم با حکومت دانست. وی خیالاتی شده و مدعی شد که باید اعتماد و امید «طبقه متوسط و جوان» «مجدداً احیا» کرد.
به گمان خاتمی وقتی «اعتماد متقابل بین مردم و دولت از میان رفته»، بازگشت به «نقطه صفر» یعنی بازگشت به قبل از احمدی نژاد می تواند راه برون رفت از بحران باشد. نقطه صفر خاتمی، آرزوهای حقیرانه و عقب افتاده وی و هواخواهانش در برابر آرزوهای بزرگ مردم برای از بین رفتن استبداد دینی است. خاتمی و طرفدارانش به زور تلاش می کنند که باور مردم به امکان تغییر حکومت را عوض کرده و مانع تحقق آن شوند.
خاتمی سقف توقع خود را بازگشت به دوران قبل از احمدی نژاد دانسته که در صورت تفاهم در سطح بالا قابل حل خواهد بود. وی گفت:«بدون این که رهبری بخواهند و بدون هماهنگی با ایشان حل نخواهد شد».
خاتمی شرایط را نفس گیر ارزیابی می کند و می گوید:«آن چه در درجه اول لازم است عبور از این فضای پر از سوء ظن، هم از طرف حکومت نسبت به بخشهای مهمی از جامعه و هم بخشهای جامعه نسبت به حکومت است و شاهد آن نیز فضای امنیتی نفس گیر حاکم بر کشور است». سید خندان پنبه در گوش هنوز صدای شعارهای مردم در قیام سال 88 را نشنیده می گیرد.
حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در کیهان در یکی از سرمقاله های خود با «مفسد فی الارض» دانستن رانده شدگان از قدرت گفت:«صلاحیت آنها برای نامزدی در انتخابات پیش روی رد خواهد شد.»
احمد خاتمی عضو شورای نگهبان روز شنبه 14 اردیبهشت برای آماده سازی شرایط به نفع کاندیدای مورد نظر ولی فقیه گفت:«هر انتخاباتی یک نفی دارد و یک اثبات، نفی ما روشن است.»
  زینت میرهاشمی







۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۴, شنبه

بازداشت چهار تن دیگر از فعالین کارگری در سنندج


چهار تن دیگر از فعالین کارگری به نام‌های "آرام زندی، فردین قادری، شاهپور حسینی و جلیل محمدی" توسط نیروهای رژیم در سنندج بازداشت شدند.
بنا به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، ساعت یک بعدازظهر پنجشنبه، آرام زندی، فردین قادری و شاهپور حسینی، سه تن از فعالین کارگری سنندج در جاده "بهاران"، پس از دستور ایست ماموران رژیم و تیراندازی هوایی، همراه با اذیت و آزار وحشیانه، بازداشت شدند.
قابل ذکر است که راننده تاکسی حامل این سه تن نیز به مدت چهار ساعت در بازداشت نیروهای امنیتی بسر برد و سپس آزاد گردید.
همچنین پنجشنبه شب جلیل محمدی دیگر فعال کارگری، توسط نیروهای امنیتی رژیم دستگیر گردید.

نارضایتی مموتی!

اقبال ماهوری

جلیلی، از آغوش خامنه ای به دامن کاترین اشتون


روز 25 اردیبهشت (15 مه) سعید جلیلی و کاترین اشتون در استانبول دیدار و گفتگو خواهند کرد. به عبارت دیگر، دبیر شورای عالی امنیت ملی رژیم رهنمود ها، نصیحتها و تهدیدهای لفظی نماینده1+5 رامی شنود و سپس با دستی پر از رهاوردهای سیاست کش دادن به آغوش ولی فقیه باز می گردد.
همانطور که سخنگوی خانم اشتون گفته است، قرار است گفتگوهای "بی نتیجه و ناکام" یک ماه پیش در آلماتی پیگیری شده و در عین حال موضوع روی میز باقی بماند. چنانچه پس از پایان مذاکرات آلماتی 1 و 2 کاترین اشتون به خبرنگاران گفته بود: "طی دو روز مذاکره روشن شد مواضع ‌مان همچنان از هم فاصله دارد."
همچنین، قرار است همزمان آژانس انرژی اتمی و نمایندگان رژیم در وین ملاقات کنند. بازرسان آژانس که اصرار دارند از تاسیسات نظامی پارچین دیدن کنند، به تازگی ادعا کرده اند که حتی اگر رژیم ایران در پی مخفی کاری برآید، آنها از توانایی یافتن کوچکترین ذرات مواد اتمی برخوردار هستند. پیشتر به شواهدی اشاره شده بود که جمهوری اسلامی اقدام به پاکسازی تاسیسات پارچین کرده است و از این رو به موثر بودن بازرسی از این تاسیسات ابراز تردید شده بود، اما اکنون ادعا می شود آثار مواد اتمی با تجهیزات مدرن قابل شناسایی است. استفان وگت، یک مقام بلند پایه آژانس، گفته است ذرات مواد اتمی اورانیوم را به طور کلی نمی توان از بین برد.
همانطور که انتظار می رود برای رژیم خامنه ای فعلا هیچ پیشرفتی در حل تنشها و بحرانهای ناشی از آن از کوچکترین اهمیتی برخوردار نیست و حفظ نظام در هر شرایط تقدم دارد. او در تازه ترین سخن پراکنیهای خود در باره رییس جمهور نظامش تاکید کرد که باید کسی باشد در "مقابل فشارهای دشمنان مقاوم باشد" و "زود نترسد، از میدان خارج نشود". اتفاقا و طبیعتا همین واقعیت هم سرانجام علت متلاشی شدن نظام وی خواهد بود. لیلا جدیدی




۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

صفی دیگر دررژیم جنایتکاربرای چپاول وغارت مردم!

"دولت کریمه" می گوید گرانی سووتفاهم است


اگر چه پخش اطلاعات نادُرُست، دروغگویی و گُمراه سازی یک روش محبوب و فراگیر در میان رهبران و پایوران جمهوری اسلامی است، اما شاید آقای رحیمی، مُعاون اول آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری، بی استعداد ترین شیاد در میان هم پیشگان خود باشد. او هیچ چیز کمتر از حذف اختصاص ارز دولتی به کالاهای اساسی را تکذیب نکرده است.
آقای رحیمی که پیشتر با ساختن مدرک جعلی دُکترا برای خود و آنهم از یک دانشگاه موهوم ثابت کرده که یا هوشیاری اش زیاد نیست و یا به وقاحتی بی اندازه آراسته است، اینک در گرماگرم افزایش بهای مایحتاج روزانه مردُم در پی قطع ارز دولتی برای واردات کالاهای پایه ای، به گونه ساده لوحانه ای وانمود می کند که انفجار دوباره قیمتها ناشی از یک سووتفاهم است.
او برای باور پذیر کردن دروغی که تحویل می دهد، دست به ابتکار تازه ای زده و پس از بی اعتبار کردن بانک مرکزی، یکی از اعضای ارشد دولت را نیز به اتهام "زدن حرف کاملا بی اساس" دراز کرده است. بدشانسی آقای رحیمی این است که همچون مورد مدرک دُکترا، این ادعای او نیز به سادگی قابل تعقیب است و فقط یک خرید روزانه برای اثبات ناراستی گوینده و سُخنش کفایت می کند.   
تکذیبیه آقای رحیمی و اعلام خودنمایانه "مُکلف بودن دولت به تامین ارز مرجع برای کالاهای اساسی"، حتی به اندازه یک ریال هم تاثیری در قیمت گوشت، برنج، روغن، شکر، حُبوبات و جُز آن نگذاشته است. در همین حال، واردکنندگان و فروشندگان نیز علاقه ای به همراهی با تاکتیک منصوبان آیت الله خامنه ای برای انداختن بار گناه دور تازه گرانی به گردن آنها نشان نمی دهند. بی درنگ پس از سُخنان آقای رحیمی، رییس اتحادیه گوشت گوسفندی و کمی بعد، دبیر انجمن روغن در گُفته های جُداگانه ای، قطع دریافت ارز دولتی را تایید کردند.     
با این همه، دُروغ بافی آشکار این پایور بُلندپایه "دولت کریمه" فقط میزان انرژی تبهکارانه ای که نزد آن ذخیره شده را تخمین نمی زند؛ فراتر از آن، سُخنان وی نشان از آگاهی "نظام" از تاثیرات فاجعه بار تصمیمهای اقتصادی خود بر جامعه و دفاع ناپذیر بودن آنها دارد.منصور امان