این که رقیبان آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری، تصمیم گرفته اند زد و خورد در باند ولایت را در جبهه اخلاق و ادبیات به جلو ببرند، یک کج سلیقگی در انتخاب چُماقی است که نه فقط فرق حریف، بلکه روبنای فرهنگی "نظام" تا لایه های زیرین را نیز می شکافد.
نمایندگان راست سُنتی در مجلس مُلاها مُعتقدند که سوگُلی از چشم اُفتاده "رهبر" با سُخنان خود به آنها "توهین" کرده است. هفت نفر دیگر از اعضای مجلس در بیانیه ای که انتشار داده اند، پا را از این فراتر گذاشته و شکایت کرده اند که گُفته های وی "نه تنها باعث وهن مجلس، بلکه وهن دولت و قُوه قضاییه و خلاصه وهن جمهوری اسلامی گردید".
اما مجمع تشخیص مصلحت نظام به این نیز اکتفا نکرده و آقای خامنه ای را هم شریک "توهینها" کرده است. نهاد مزبور در بیانیه خود روشن ساخته که سُخنان آقای احمدی نژاد، "اهانت به کل اعضای مجمع به عنوان منصوبین رهبر است". در همین حال آقای لاریجانی، رییس مجلس مُلاها نیز لب به دندان گزیده: "ادبیات و الفاظی به کار برده شد که میشد به کار برده نشود."
همانگونه که پیداست، این هیات رنجور از ناسزا، یک نمایشنامه سُنت شده در دستگاه سیاسی و تبلیغاتی "نظام" را بازی می کند که نقش آفرینان آن با دوره گرداندن احساسات جریحه دار شده خود، یا قصد دارند توجه تماشاچیان را از آنچه که در پُشت صحنه می گذرد، گُمراه سازند یا آنها را برای اجرای پرده بعدی گرم می کنند.
با این حال چنین می نماید که پهنه ی "ادب" کلامی و خوش زبانی، مُناسب ترین محلی نباشد که فراکسیونهای باند ولایت می توانند برای چاک دادن گریبان و گل مالی جامه انتخاب کنند. چه آنها تا کنون نشان داده اند که با این ادبیات و رفتار، به ویژه هنگامی که نثار مردُم می شود، نه تنها مُشکلی ندارند، بلکه از فرط شادمانی بابت تدبیر شدن آن، ریسه هم می روند.
آقای خامنه ای، "کوتوله سیاسی" را به طور مُشخص به دلیل آنچه که "روحیه تهاجُمی" می نامید، بر چارپایه "ریاست جمهوری" نشاند و هم از این رو، زمانی که وی مردُم ایران را "خس و خاشاک" نامید، آن را نه توهین، بلکه بخشی از سیاست عادی به شمار آورد. مُرشد بچه لوطیها نمی توانست با ادبیاتی که در آن از جوانان و زنان و مردان میهن به صفت "بزغاله و گوساله" یاد می شود، مُخالفتی داشته باشد، بیش از همه به این دلیل که خود با زبانی آلوده تر از آنها یاد می کرد و آنان "میکروب" می خواند.
با این وجود، رویه "ادبی" آقایان خامنه ای، احمدی نژاد، علم الهُدی یا لاریجانیها، یک مکتب مُستقل نیست بلکه روبنای فرهنگی مُناسبات مُنحطی است که دستگاه حاکم روی آن استقرار یافته و آدمکُشی، تجاوز و تقلب در سیاست و تاراج و هدر دادن داراییهای ملی، دُزدی میلیاردی و "برادران قاچاقچی" در اقتصاد، ویژگیهای آن را تشکیل می دهد. این تیپ ویژه از اقتصاد و سیاست، تیپ خاص پایوران و مُدیران خود را نیز به سطح آورده است که دون مایگی در کردار و گُفتار، مُهمترین نُقطه قوت آنهاست.
اینک بخشی از همین مخلوقات، از فقدان ادبیات فرهیخته و "مودبانه" نزد بخش دیگر، دست به شکایت برداشته است. منصور امان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر