۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه

درس عبرتی که حُکومت در 9 دی گرفت




این مُحاسبه که آیت الله خامنه ای و شُرکا ترجیح می دهند به جای نمادهای گویا تری همچون کهریزک یا کوی دانشگاه، مدال یک نمایش خیابانی حُکومتی را به نشانه موفقیت در سرکوب جُنبش اجتماعی به سینه بیاویزند، فهم پذیر است. اگرچه در این باره که چرا آنها باید به طور مُشخص تجمُع پُر آوازه 9 دی که در افواه عُمومی به لقب نه چندان افتخارآمیز "حماسه کیک و ساندیس" مشهور گردیده را به این منظور برگزینند، می توان مُجادله کرد.
مُمکن است آنچه که "آقا" و مُلازمان پیرامون "شکست فتنه" و "حماسه" مزبور به عُنوان سمبول آن از خود بیرون می دهند با واقعیت سازگار نباشد، اما در عوض، سیرک ولایی در 9 دی و مُهمتر از آن، تبلیغات رسمی در این باره، به خوبی توان آن را دارد که به گونه نمادین وضعیت عُمومی "نظام" را به تصویر بکشد.
در نُهم دی، رهبر جمهوری اسلامی که ضربه خیزشهای توده ای تقریبا به طور روزانه بر گیجگاه او فرود می آمد، به نوبه خود دست به تعرُض از پایین زد و جامعه حقیقی را به زورآزمایی با کاریکاتوری از آن فرا خواند. نتیجه این ابتکار گیج سرانه به طبع نمی توانست چیزی غیر از به صف کردن همان مظنونان همیشگی باشد که پیش از نیز در کسوت پاسدار، بسیجی، لباس شخصی و لُمپن – ولایی، به جنگ مُعترضان و مُنتقدان گُسیل داده شده بودند.
نُکته مُتفاوت این بود که پادشاه در یک کارزار از پیش اعلام شده، با همه بضاعت اجتماعی خود به میدان می آمد اما هیچ ساز و برگی بر تن نداشت و هیچکس قصد نداشت این سیاهی لشکر گریم شده را با نیروی اجتماعی اشتباه بگیرد. ولایت واقعا موجود آقای خامنه ای در این روز به ثبت رسید و او بدون آنکه خواسته باشد، عُذر خواست که صدارتش تکیه گاهی جُز نیروی قهر و اوباش خریداری شده ندارد.
با این حال، سازمان دهندگان "حماسه کیک و ساندیس"، در پایان روز فقط با یک تجربه ناخوشایند راهی خانه نشدند. آنها یاد گرفتند که کوشش پُر هزینه و ریسک آمیز برای جعل مشروعیت اجتماعی را کنار بگذارند و در عوض، منابع حقیقی ای که در اختیار دارند را گسترش دهند.
برگُزاری تظاهُرات اتوبوسی در 22 بهمن 88، یا تشکیل گُردانهای امنیتی "امام علی" و راه اندازی "سپاه امام حسن"، حاصل ایجابی این جمعبندی است؛ بخش سلبی درس عبرت 9 دی، جمع کردن بساط معرکه خیابانی مشروعیت بود؛ تصمیمی که از جُمله شامل سالگرد "حماسه کیک و ساندیس" نیز گردید.      

 منصور امان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر