۱۳۹۰ دی ۵, دوشنبه

چرا انسان‌ها از دیکتاتورها حمایت می‌کنند؟




از زندگی‌ مشترک ناموفق گرفته تا دولت‌ سرکوب‌‌گر: انسان‌ها در تمام این شرایط از سامانه زندگی خود دفاع می‌کنند، حتی اگر برای خود آنها امری مخرب باشد. اما چرا چنین است؟ محققان به تازگی به برخی دلایل این وفاداری پی برده‌اند.

چرا مردم چین در برابر دولت سرکوب‌گر خود نمی‌ایستند؟ چرا بسیاری از انسان‌ها به شرایط نامناسبی که زندگی آنها را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد اعتراض نمی‌کنند. روانشناسان سال‌هاست به دنبال پاسخی برای این پرسش‌ها هستند. ارون کی (Aaron Kay) از دانشگاه دوک در آمریکا و جاستین فریسن (Justin Friesen) از دانشگاه واترلو، پژوهش‌هایی را دوباره بررسی کرده‌اند که در چند دهه‌ی اخیر در این زمینه انجام شده است.

این پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که انسان‌ها تمایل دارند از زندگی‌های مشترک ناموفق گرفته تا حکومت‌های سرکوب‌گر و ظالم حمایت کنند، اما این واکنش ناخودآگاه رخ نمی‌دهد. آنها نتایج کار خود را در مجله‌ی تخصصی " Current Directions in Psychologiacal Science" منتشر کرده‌اند.

این دو محقق در واقع قصد داشتند روند شکل‌گیری حس مخالفت در انسانها را بررسی کنند. آنها برای رسیدن به این هدف ابتدا به بررسی این نکته پرداختند که چه چیزی باعث می‌شود تا انسانها خود را با شرایطی خاص وفق ‌دهند.

عدم تمایل به پذیرش انتقاد

کی و فریسن متوجه موقعیت‌هایی شدند که افراد با قرار گرفتن در آنها بیشتر گرایش به دفاع از وضعیتی منفی دارند تا تلاش به تغییر آن. بنا به گزارش این محققان، انسان‌ها زمانی در صدد حمایت از دولت، دانشگاه، شرکت یا یکی از اعضای خانواده خود برمی‌آیند که آن سیستم یا فرد بخصوص از بیرون مورد تهدید یا انتقاد قرار گیرد.

آنها هم‌چنین از سیستم‌هایی حمایت می‌کنند که به آن وابسته‌اند یا ظاهرا راهی برای فرار از آن نمی‌بینند. این واکنش در بخش‌های دیگری از زندگی هم که احساس شود کنترلی روی آن نیست، نشان داده می‌شود: به طور مثال در مورد سیستم آموزشی یا بهداشت.

ترس از تهدید؛ انگیزه‌ای برای حمایت از شرایط بد
Bildunterschrift: میزان حمایت هر فرد از دولت یا یک نهاد به این بستگی دارد که تا چه حد به آن وابسته است. تنها این حس که نمی‌توان از وضعیتی خاص رهایی یافت، انگیزه‌ای است برای حمایت از رژیم‌های سرکوب‌گر.اگر یکی از هم‌کلاسی‌ها به خواهر کوچکتر توهین کند، برادران بلافاصله به حمایت از خواهر بر می‌خیزند. هر چند در حالت معمول، حوصله او را هم نداشته باشند. به عقیده محققان، این حس وفاداری به اعضای خانواده را می‌توان در رابطه میان مردم و حکومت‌ها نیز مشاهده کرد.

بهترین مثال حملات ۱۱ سپتامبر است.  میزان محبوبیت جورج بوش، رئیس‌جمهور سابق آمریکا که مدت کوتاهی قبل از حملات طرفداران زیادی بین مردم نداشت، پس از رخ دادن فاجعه به‌طور ناگهانی بالا رفت.

 رفتارشناسان، واکنش مردم آمریکا پس از حملات ۱۱ سپتامبر را تنها مورد نمی‌دانند. هر بار که ملتی نسبت به حملات تروریستی احساس خطر می‌کند، بیشتر از پیش حاضر به حمایت از دولت خود می‌شود.

تنها مقاله‌ای انتقادآمیز درباره میهن کافی است تا حس جانبداری در انسان‌ها را بیدار کند. حتی اگر انتقادها کاملا بی‌طرفانه و منطقی باشند، باز بیشتر افراد حاضر نیستند آن را بپذیرند.

به‌عقیده کی و فریسن آنها نهایتا باید متوجه مطلوب نبودن شرایطی شوند که در آن زندگی می‌کنند. اما این نکته‌ای نیست که هر کسی به راحتی آن را قبول کند.. به گفته این دو، انسانها نیاز به این تصور دارند که راه و روش آنها خوب و موثر است.

وابستگی‌، دلیل انطباق با وضعیت نامناسب

میزان حمایت هر فرد از دولت یا یک مؤسسه به این بستگی دارد که تا چه حد به آن وابسته باشد. همچنین حس این‌‌که نمی‌توان از وضعیتی خاص فرار کرد، انگیزه‌ای است برای حمایت از رژیم‌های سرکوب‌گر.

ارون کی در جریان پژوهشی دیگر به گروهی از داوطلبان گفته بود که قرار است ضوابط سفر به خارج در کشورشان آسانتر شود و به گروهی دیگر خبر داد که شرایط سخت‌تر می‌شود. به آنها همچنین توضیح داده شد که شرایطی غیرعادلانه در کشور برقرار خواهد شد. در نهایت داوطلبان باید اعلام می‌کردند که تا چه حد حاضر به حمایت از این وضع هستند.

داوطلبانی که می‌دانستند راحت می‌توانند کشور را ترک کنند، نگاهی انتقادی‌تر به شرایط داشتند. در حالی که گروه دیگر شرایط را بیشتر به عنوان وضعیتی دلخواه ارزیابی می‌کردند.

پژوهشی دیگر نشان می‌دهد که همین حالت در مورد زندگی‌های مشترک نیز صادق است. زنان و مردانی که فکر می‌کردند نمی‌توانند به راحتی شریک زندگی خود را ترک کنند،  بیشتر سعی در تطبیق خود با شرایط داشتند.

روانشناسان امیدوارند بزودی دلایل ترغیب انسان‌ها به اعتراض را نیز دریابند. احتمالات فراوانی وجود دارد که متکی بر نتایج بررسی‌های مختلف‌ هستند، اما هیچکدام به طور قطعی ثابت نشده‌اند. کی و فریسن شخصا نتیجه گرفته‌اند که ظاهرا یکی از دلائل مهم عدم تمایل به اعتراض، در ذهن افراد شکل می‌گیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر