ایرانیان بیایید برای چند لحظه بعد از چندین قرن خردمندانه تفکر کنیم وباعقل وتدبیر به تاریخ گذشته وحال خود عمیقا بی اندیشیم وبررسی مسایل سیاسی اجتماعی و فرهنگی خود را یدون در نظر گرفتن هرنوع وابستگی به احزاب وگروه ودسته ای بیان کنید چرا که ما همیشه بر اساس منافع ووابستگی ها ی خودمان نطر می دهیم بیایید یک بار ملی فکر کنیم و همه به فکر کل جامعه باشیم. تا کی کجا باید تاوان بی خردی هایمان را بدهیم .بیایید روحیه انتقاد پذیری را درخودتقویت کرده ودر موارد متفاوت انتقادات را بپذیریم ودست از چاپلوسی وتعریف وتمجید بی مورد بپرهیزیم. با کمی تفکر به عنوان یک فرد ایرانی به این نتیجه میرسی که در ایران از سالهای دور که مذاهب مختلف در ایران بوده به نوعی در حکومت وسیاست واجتماع دخیل بوده وبا احکام مذهبی همیشه کشور ما از مسایل سیاسی واجتماعی وفرهنگی واقتصادی دنیا عقب افتاده ویا درجا زده است واین تفکر از سالهای دور در عمق فرد فرد ما ریشه دوانده وبعد از پیدایش اسلام وآنهم از نوع شیعه قطعا با محدود کردن عموم مردم واوج گرفتن نمایندگان به قول خود امام زمان و ولی فقیه از آنچه بودیم به تدریج دورتر شده ایم تا زمان انقلاب سال1357 که درآن زمان ملت فریب دینی را با آغوش باز پذیرفتند . به همان علت که گفتم ریشه مذهبی از بدو تولد در درون خانواده به ما تحمیل شده وتا پایان عمر همراهمان می باشد زیرا تا حتی اگر بخواهی انتقادی بکنی وحرکتی بر خلاف آن مذهب انجام دهی مرتد وکافر می باشی واینگونه هم از خانواده که از عزیزترین کسانت هستند وهم از جامعه ترد می شوی وبه همین دلیل اگر فکری برای انتقاد ومحکوم کردن آن به ذهن هرکسی بیاید یا جرات نمی کند ویا به احترام خانواده وجامعه آن تفکر را از ذهن خوددور میکند وبه توصیه های مریدان ورهبران مذهبی ناخواسته تن می دهدو همراه با عموم مردم می شود. به هر حال هر شخص برای دین ومذهب خود تصمیم گیرنده است اما از تحمیل به دیگران ودخالت در جامعه وبا ایجاد خفقان قدرت تفکررا با تبلیغ و ترویج خرافات دینی از مردم سلب ننماییم .آزاد بی اندیشیم وآزاد باشیم . به امید روزهای خوب
حسین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر