۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه

در بحران معیشت، گوش کسی شنوا نیست




بحران اقتصادی ای که به دلیل سیاستهای بی خردانه پایوران رژیم جمهوری اسلامی گریبان کشور را گرفته، روز بروز آثار تخریبی خود را بر معیشت مردم بیشتر نمایان می کند.
گرانی کالاهای اساسی یکی از عوارض این بحران است که بر سفره مردم تهیدست خیمه زده و همان اندک نان خورش آنان را نیز ربوده است. صعود روزانه قیمت کالاهایی همچون مرغ، گوشت و برنج می رود تا سفره اقشار تهیدست را از آنها بی بهره کند. این درحالی است که دولت و مجلس در جلسات پنهانی و شبانه، بر سر فاز دوم قطع سوبسید کالاهای اساسی توافق کرده و تلاش دارند بدون سر و صدا آن را اجرایی کنند. بخشی از عوارض این اجرای پنهانی، چند برابر شدن قیمت حاملهای انرژی و قطع ارز مرجع برای کالاهای اساسی است که باعث شده تا قیمت این کالاها در بازار سیر صعودی بگیرد و امیدی به توقف آن نباشد.
مصطفی پورمحمدی، رییس سازمان بازرسی کل کشور، روز گذشته (سه شنبه) در قزوین با اشاره به این عوارض گفت: "اگر گرانیهایی که در ایران است در اروپا بود، مردم این قاره شهرها را به هم می ریختند و به آشوب می کشیدند."
هرچند پور محمدی به مقامات رژیم توصیه می کند که تا دیر نشده فکری به حال گرانی بکنند و "این معضل را حل و فصل نمایند"، اما روی دیگر حرفهای او، به رخ کشیدن جو امنیتی و سرکوبی است که رژیم بر کشور حاکم کرده، می باشد. به همین دلیل پاسدار ناصر شعبانی، جانشین فرمانده دانشگاه تربیت پاسداری امام حسین نیز به این بحران اشاره می کند و می گوید: "
فرض ما این است که ناآرامیها از شهرستانها به جای تهران شروع شود. امکان دارد مسایل معیشتی خیلی تاثیرگذار باشد و قشر زحمتکش و آسیب پذیر در مسایل آینده شرکت داشته باشند، ولی ما تجربه مقابله با آن را داریم."
یعنی پاسدار شعبانی با بی شرمی بدون اینکه به علت گرانیها و رسیدن کارد به استخوان مردم اشاره کند که نتیجه سیاستهای بی خردانه علی خامنه ای است، به قدرت نیروهای سرکوب و تجربه بکارگیری قهر در برابر خواسته های به حق مردم تاکید کرده و به آن می بالد.
به همین دلیل است که تجمع کارگران شرکت کشت و صنعت کارون شوشتر و همراهی کارگران نی بر هفت تپه با آنان در مقابل نهاد ریاست جمهوری، مورد توجه هیچ یک از پایوران رژیم قرار نمی گیرد و هیچ مقامی حاضر به شنیدن صدای اعتراض آنان نیست. این تجمع از شهرهای جنوبی کشور به تهران منتقل شده تا شاید گوش شنوایی پیدا کند، اما مثل اینکه کارگران به در بسته می کوبند. به همین دلیل یکی از کارگران می گوید: "
در طول این چند روزی که در تهران هستیم، با وجود اینکه همه مسوولان و رسانه‌های دولتی و صدا وسیما از وجود اعتراض ما با خبر هستند، حتی کوچک‌ترین سختی به خود راه ندادند تا بیایند و از نزدیک مشکلات ما را جویا شوند."
این درحالی است که این کارگران در دی ماه امسال در نامه ای مشکل خود را با احمدی نژاد در میان گذاشتند، همزمان، کمیسیون شوراهای مجلس آخوندی نیز در پیگیری خواسته این کارگران آنرا به احمدی نژاد گوشزد کرد، اما تا کنون ترتیب اثری به آنها داده نشده است. پس از ناامیدی از احمدی نژاد، این کارگران در نامه ای به علی خامنه ای مطالبات شان را مطرح کردند که آنهم بی پاسخ ماند.
این است که رژیم جمهوری اسلامی با تکیه به نیروهای سرکوب، نه تنها حاضر به شنیدن خواسته های مردم معترض نیست، بلکه بی شرمانه مجلس و دولت پنهانی توافق می کنند که برنج و گوشت را از اولویت ارز مرجع حذف کنند بدون اینکه پروای گرسنگی مردم و اعتراض آنان را داشته باشند.

به همین دلیل است که اگر لشکر گرسنگان از جای بجنبد، همچنانکه گوش پایوران رژیم اکنون به آنان بدهکار نیست، گوشش به روی هر صدایی بسته خواهد بود و بنیان رژیم دزدان و دغلکاران سرکوبگر را از بنیاد برخواهد کند.
  جعفر پویه


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر