۱۳۹۰ دی ۱۶, جمعه

هزینه هائی که رژیم به مردم ایران برای بستن احتمالی تنگه هرمز تحمیل خواهد کرد




رادیو فرانسه، رضا تقی زاده : فارغ از موضوع توانایی جمهوری اسلامی در مسدود ساختن تنگه هرمز و یا عدم آن، مسئله اصلی در جنگ سرد کنونی مابین ایران و بخشی از جامعه جهانی به رهبری آمریکا، میزان تأثیر ایران در مختل ساختن تردد کشتی ها از تنگه هرمز، و واکنش آمریکا نسبت به چنین تهدید هایی است. دولت آمریکا رسماً اعلام داشته است که تهدید علیه عبور و مرور آزاد کشتیرانی از آبراه هرمز را خط قرمز خود تلقی میکند.
عملیات دریایی "آخوندک" و حمله روز ١٨آوریل سال ١٩٨٨ نیروی دریایی و هوایی آمریکا مستقر در آب های خلیج فارس، علیه واحد های نیروی دریایی، تأسیسات بندری و سکوهای نفتی ایران که طی آن ناو سهند از میان رفت و ده ها نفر از سرنشینان آن به قتل رسیدند، تنها چهار روز پس از برخورد یک مین دریایی ایران با ناوچه موشک انداز آمریکایی موسوم به "یو اس اس ساموئل رابرتس " و آسیب دیدن آن صورت گرفت. اجرای عملیات دریایی "آخوندک" نشان داد که آمریکا در حفظ خطوط قرمز اعلام شده در خلیج فارس جدی است.
اهمیت تنگه هرمز و حساسیت خاص نسبت به باز نگاه داشتن آن ناشی از تأثیر گذاری وضعیت این آبراه استراتژیکی بر امنیت و اقتصاد انرژی جهان است. روزانه ٤٠ در صد از نفت و ٢٩در صد گاز (مایع) صادراتی جهان ازاین مسیر به بازار های بین المللی ارسال میشود. علاوه بر صادرات نفت و گاز، تجارت خارجی و ادامه حیات اقتصادی کلیه کشور های حاشیه خلیج فارس، بخصوص ایران، در گرو حفظ امنیت این آبراه است.
٩٠ در صد از مجموع صادرات ایران، که نفت خام مهمترین قلم آن بشمار میرود، و ٨٧ در صد از واردات این کشور از راه دریا صورت میگیرد. به این ترتیب، تبعات مسدود ساختن تنگه هرمز، در صورت فراهم بودن امکان انجام آن، تنها محدود به کشور های عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس و اقتصاد جهانی نخواهد ماند. به این دلیل بسیاری از ناظران، هر نوع تلاش ایران برای مسدود ساختن تنگه هرمز را خود زنی و استقبال از شکست نهایی معرفی میکنند.
رویارویی نظامی
مقایسه توانایی های نظامی ایران با قدرت نظامی آمریکا در منطقه، کمترین تردیدی در مورد شکست ایران در برابر بزرگترین قدرت نظامی جهان، در صورت بروز برخورد مابین آن دو، باقی نخواهد گذاشت.
در عین حال ایران دارای امکانات کافی برای وارد آوردن خسارات قابل ملاحظه علیه کشور های ساحلی و حتی نیروی دریایی آمریکا در منطقه است. از این جهت بروز یک در گیری نظامی به بهانه تلافی جویی علیه تلاش احتمالی ایران برای مسدود ساختن تنگه هرمز متضمن هزینه های غیر قابل پیشبینی انسانی و اقتصادی است.
ایران با کار گذاشتن مین های دریایی قادر است ادامه کشتیرانی در هرمز را مورد تهدید قرار دهد. کشتی های عبوری از هرمز در دو خط موازی (هر یک به عرض تا دو میل دریایی ) از این تنگه گذر میکنند. عرض تنگه در حدود ٢٠ میل است. بنا بر برآورد های نظامی، مسدود ساختن کشتیرانی در هرمز نیازمند نصب ١٠٠٠ مین دریایی است.
مین گذاری آب های تنگه هرمز
ایران یکی از ١٠ تا ١٢ کشور تولید کننده مین های دریایی در جهان بشمار میرود. کارخانه ها و فن آوری تولید مین دریایی را ایران عمدتاً از چین کسبکرده است. مین های دریایی تولید ایران هر سه نوع اصلی، شناور بروی آب، قرار گرفته در بستر دریا و همچنین مین های زیر سطحی قادر به حرکت تا سطح آب را شامل میشود.
برآورد های موجود حاکی است که ایران بیش از ٢٠٠٠ مین دریایی در اختیار دارد. بمنظور نصب مین ها در دریا، یا سفینه های روی آبی مورد استفاده قرار میگیرند و یا زیر دریایی های در اختیار ایران.
در صورت استفاده از کشتی، حتی در تاریکی شب، اقدام ایران به مین گذاری به سرعت آشکار شده و با آن مقابله پیشگیرانه به عمل خواهد آمد. انتظار میرود که حتی در صورت انجام مین گذاری در آب های ساحلی و حدود ملی ایران نیز، برخورد تلافی جویانه علیه آن صورت گیرد.
در حالی که مین های زیر سطح آب و نیمه شناور در محدوده نصب خود باقی میمانند، مین های شناور میتوانند تا سواحل غربی خلیج فارس و آب های عربستان، کویت و عراق نیز حرکت کنند.
وسیله دیگر مین گذاری توسط ایران استفاده از سه زیر دریایی، کیلو کلاس ساخت روسیه و همچنین زیر دریایی های کوچکتر کلاس قدیر و نهنگ است. زیر دریایی های بزرگتر ایران با محاسبه ظرفیت استفاده اژدر در آنها، هر بار قادر به حمل تا ٢٤ مین هستند. زیر دریایی های کوچکتر که تعداد آنها به ٧ تا ٩ فروند میرسد هر نوبت قادر به حمل و نصب تا ٦ مین دریایی خواهند بود.
از این جهت مین گذاری موثر تنگه هرمز و مسدود ساختن آن توسط ایران از این راه، مستلزم یک هفته وقت خواهد بود. بی شک بازگشت مرتب زیر دریایی ها به پایگاه خود در بندر عباس برای بارگیری، رد گیری آنها را آسان خواهد ساخت. به این ترتیب پیش از اقدام به نصب تعداد قابل ملاحظه ای از مین های دریایی، خطر برخورد با ایران با هدف متوقف کردن عملیات مین گذاری، عملا غیر قابل اجتناب خواهد شد.
استفاده از موشک های ضد کشتی
راه دیگر مسدود ساختن تنگه هرمز استفاده از موشک های سطح به سطح و غرق کشتی ها در آب های کم عمق تنگه است. طی روز پایانی مانور موسوم به "ولایت ٩٠"، ایران با پرتاب یک موشک برد کوتاه موسوم به "قادر" با برد ٢٠٠ کیلومتر و همچنین آزمایش موشک "نور" با برد ١٢٠کیلومتر و موشک "نصر" با برد ٣٥ کیلومتر این ظرفیت ها را مورد آزمایش دوباره قرار داد.
تردیدی نیست که استفاده از این موشکها، بخصوص دو نوع اولیه "قادر" و "نور" که ابتدا توسط چین با تقلید از موشکهای ضد کشتی موسوم به " اکسوست " ساخت فرانسه تولید و تکنولوژی و قطعات آن برای تولید در اختیار ایران قرار گرفته، میتواند خسارات جدی به کشتی های عبوری از تنگه هرمز وارد آورده و از راه غرق نفت کش ها، مسدود ساختن تنگه را عملی سازد.
موشکهای "اکسوست" پیشتر در سالهای ١٩٨٧ توسط نیروی هوایی صدام علیه یک ناو جنگی آمریکا و در سال ١٩٨٢ و در جریان جنگ فالکلند توسط نیروی هوایی آرژانتین علیه نیروی دریایی بریتانیا مورد استفاده قرار گرفت و موفق عمل کرد.
از آن تاریخ مقابله با موشکهای نوع "اکسوست" مورد توجه نیروی های ضد موشکی غرب قرار داشته است. با این وجود منهدم ساختن وسایل پرتاب و محل های نصب این موشکها پیش از آغاز استفاده از آنها، به عنوان یک اقدام پیشگیرانه، موثر ترین راه مقابله با آنها بشمار میرود.
به این ترتیب، شدت گرفتن تهدید ها، حتی در مرحله ای پیش از آغاز اقدام به بستن تنگه هرمز، میتواند اقدام پیشگیرانه نظامی علیه ایران را تحریک کنداین زمینه ای است که بخصوص طی دو روز اول سال نوی مسیحی در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز ملتهب تر از پیش دیده شده.
حتی تکرار تهدید های ایران برای بستن تنگه هرمز، به عنوان یک اقدام پیشگیرانه در جهت مصون ماندن از حمله نظامی نیز میتواند به نوبه خود زمینهساز حمله پیشگیرانه متقابل آمریکا برای محروم ساختن ایران از ادامه تهدیدات شده و آمریکا را دو گام فراتر از ایران قرار دهد!
هزینه های جنگ
بمنظور فلج ساختن ظرفیت های مین گذاری ایران، پیش بینی میشود که ناوگان دریایی ایران، منجمله سه زیر دریایی روسی کیلو کلاس، هدف حمله نظامی پیشگیرانه و یا تلافی جویانه آمریکا قرار گیرد.
تأسیسات رادار، سکوهای نفتی ایران که در کنار بعضی از آنها واحد های موشک انداز نصب شده (منجمله در جزیره سیری) و تأسیسات بندری، سکو های ثابت و متحرک موشکی ایران از جمله دیگر هدف های نظامی در یک حمله پیشگیرانه، و یا تلافی جویانه خواهند بود.
بر اساس «طرح دفاع نامتقارن» در دریا که در نتیجه قبول نابرابری ظرفیت نیروی دریایی ایران با قدرت نیروی دریایی آمریکا تهیه شده، ایران تعداد قابلملاحظه ای از قایق های سبک و تند رو را تجهیز و تعدادی از آنها را بمنظور تدارک حملات ایذایی در جزایر و خطوط ساحلی خود پنهان ساخته است. بمنظور خنثی ساختن تهدیدات موشکی از سوی جزایر ایرانی نزدیک به خطوط عبور و مرور دریایی، اشغال این جزایر از سوی نیرو های مهاجم بسیار محتمل بنظر میرسد.
بعد از تحمل شکست نظامی غیر قابل اجتناب در رویارویی با نیرو های آمریکایی، کشورهای خسارت دیده در جریان جنگ، از کشورمغلوب (ایران) در خواست پرداخت خسارت جنگی خواهند کرد. محروم ماندن از صادرات نفت و یا زیان های ناشی از مختل شدن تجارت خارجی و احتمالاً خسارات ناشی از حملات موشکی ایران علیه تأسیسات شهری و ساحلی کشور های جنوبی خلیج فارس، از جمله خساراتی است که میتواند علیه ایران مورد ادعا قرار گیرد؛ چنانکه این دعاوی بوسیله کویت علیه عراق در سال ١٩٩٠ صورت گرفت و بعد از شکست، دولت های بعدی عراق به پرداخت غرامت محکوم شدند.
در کنار پرداخت غرامت جنگی محتمل، اشغال جزیره ایرانی ابوموسی، که مورد ادعای امارات قرار دارد و جزیره سیری با انگیزه بازدارندگی از اقدام به نصب موشک در سواحل آنها و مختل ساختن کشتیرانی در تنگه هرمز، هزینه سنگین دیگری است که ادامه وضع موجود میتواند برای ایران ببار آورد.
در صورت از میان رفتن ظرفیت های دفاعی ایران در دریا، در نتیجه برخورد نظامی با آمریکا و واگذاری جزیره ابوموسی به امارات؛ ظاهرا با هدف امننگاهداشتن آن، نه تنها وضعیت اقتصادی ایران تا ده ها سال تحت تأثیر منفی این چالش قرار خواهد داشت، که مرزهای ملی ایران نیز در آبهای خلیج فارس از دایره منحوس نتایج جنگ مصون نخواهد ماند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر