۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

راهكار شما براي رفع اين مسائل در جامعه پرستاري چيست؟


تعدی به حقوق پرستاران و به خطر انداختن جان بیماران



سایت ملت آنلاین: رئيس خانه پرستار با اشاره به عدم تمايل پرستاران به استخدام در گفت‌وگو با«ملت ما»: ما جزو نخستين گروه‌هاي پرستاري بعد از انقلاب بوديم كه از سال 62 وارد اين حوزه شديم. وقتي كه در سال 66 فارغ‌التحصيل شديم مي‌ديديم كه پرستاري يك متولي ندارد كه به امور صنفي و مسائل و مشكلاتش بپردازد. در سال 80 من در دفتر پرستاري وزارت بهداشت فعاليت مي‌كردم آن زمان بحث سختي كار پرستاران مطرح بود ما براي پيگيري اين مسئله به سازمان مديريت مراجعه كرديم



ولي از يك جايي به بعد كار ديگر پيش نرفت تا اين‌كه خانمي در سازمان مديريت با صراحت به من گفت يا بايد يك پارتي يا آشنايي داشته باشيد يا يك تشكل صنفي كه اين امور را به سرانجام برساند. از همان جا كه بيرون آمديم به وزارت كشور مراجعه كردم تا انجمني را به اين منظور راه‌اندازي كنم.



با تشكيل يك شوراي مركزي كه بنده دبيركل آن بودم اين انجمن كار خود را آغاز كرد. هدف از تشكيل چنين انجمني پيگيري مسائل و مشكلات جامعه پرستاري بود و سعي كرديم تمام صداهاي اين جامعه را بشنويم و آنها را منعكس كنيم. اگر سوابق ما و اين انجمن را بررسي كنيد مي‌بينيد كه هميشه سعي مان براين بوده كه فارغ از مسائل سياسي و جناح‌ها صرفا مشكلات و مطالبات پرستاران را در نظر بگيريم.



چه تحليلي از وضع فعلي جامعه پرستاري در ايران داريد؟



الان درباره وضع پرستاران نقد‌هايي زيادي داريم و اگر بخواهيم در يك جمله شرايط امروزي جامعه پرستاري را تحليل كنيم بايد بگوييم جامعه پرستاري در بدترين شرايط طول تاريخ پرستاري قرار دارد. همان‌طور كه مي‌دانيد استخدام رسمي هميشه يك امتياز ويژه محسوب مي‌شده است.



در برنامه چهارم توسعه به ازاي هر دو نفر خروجي يك نفر ورودي در نظر گرفته شده بود و در برنامه پنجم توسعه اين ميزان به ازاي هر سه نفر خروجي به يك نفر ورودي رسيد. دولت مجوز استخدام رسمي براي 23 هزار نفر پرستار را صادر كرد كه براي ساير دستگاه‌ها يك امتياز ويژه محسوب مي‌شود.



در حالي كه الان دانشگاه‌هاي بزرگ اقدام به جذب پرستار مي‌كنند ولي با اين حال پرستاران براي استخدام داوطلب نمي‌شوند، چرا كه در مجموع شرايط مناسبي براي پرستاري مهيا نيست.الان هر جايي كه مي‌خواهد خدماتي ارايه دهد برايش استانداردهايي را تعريف مي‌كنند در نظام سلامت چون با جان مردم سر و كار دارد اين استانداردها اهميت بيش‌تري پيدا مي‌كند.



در كشور امريكا به ازاي هر 1000 نفر 9 نفر پرستار و در اروپا به ازاي هر هزار نفر 8 نفر پرستار وجود دارد با اين حساب براي دريافت حداقل مراقبت‌هاي پرستاري ما بايد دست كم به ازاي هر هزار نفر 3 نفر پرستار داشته باشيم كه اين تعداد در كشور ما به ازاي هر هزار نفر 3/1(يك و سه دهم) است. به عبارت ديگر تعداد پرستاران ما يك سوم حداقل استانداردهاي جهاني است.



نوع ديگري از محاسبه هم بر اساس تعداد تخت‌هاست كه به ازاي هر تخت بيمارستاني به صورت متوسط بايد دو نفر پرستار وجود داشته باشد اين آمار در حال حاضر در ايران 7/0(هفت دهم) است در حالي كه قبل از انقلاب اين آمار يك نفر بوده است. به اين ترتيب كه در آن زمان در همين بيمارستان امام خميني امروز، يك عمل فتخ انجام مي‌شد كه به‌طور مثال فرد بايد 10 روز بستري مي‌ماند و اگر كسي به جراحي قلب نياز داشت بايد به كشور انگلستان مي‌رفت.



در طول اين سال‌ها ما در حوزه درمان و پزشكي پيشرفت‌هاي چشم‌گيري داشتيم. سخت‌ترين و پيچيده‌ترين عمل‌ها امروز در كشور ما هم انجام مي‌شود. در اين شرايط كه پزشكي تا اين حد رشد كرده است پرستاري هم بايد اين ميزان از پيشرفت را تجربه كند و در حقيقت اين دو حوزه در كنار هم به جلو بروند چه از نظر علمي و چه از نظر نيروي انساني.

به‌طور مثال تعداد هيئت علمي‌ها نسبت به قبل از انقلاب اسلامي 20 برابر شده است ولي اگر پيچيده‌ترين عمل‌ها هم بدون نيروي پرستاري انجام شود آن خروجي كامل و صد درصدي را نخواهد داشت. تخت اضافه كردن به تنهايي نمي‌تواند كمكي به پيشرفت سطح سلامت بكند چرا كه بدون نيروي پرستاري و مراقبت‌هايي كه بايد انجام شود اين امر كارساز نيست.



بر طبق آمار شوراي بين‌المللي پرستاران بايد به هر پرستار 4 بيمار براي مراقبت داد اگر اين تعداد به هشت بيمار برسد آمار مرگ و مير بيماران 31 درصد افزايش پيدا مي‌كند. حالا در ايران در يك بخشي كه 30 نفر بيمار وجود دارد دو نفر پرستار هست پس هر پرستار بايد از 15 بيمار مراقبت داشته باشد. در حالي كه پرستار ايراني با پرستار اروپايي تفاوت‌هاي كاري زيادي دارد.



چرا كه پرستار ما در ايران يك شيفت قبل و بعد هم كار كرده و در شيفت شب يك پرستار 30 نفر بيمار براي مراقبت دارد. حالا محاسبه كنيد كه وقتي پرستار 8 بيمار دارد 31 درصد آمار مرگ و مير بالا مي‌رود اگر اين پرستار 15 بيمار داشته باشد اين آمار به چه تعداد مي‌رسد؟ بر طبق آمار اگر يك پرستار تمام وقت براي مثال به بخش icu اضافه شود ميزان مرگ و مير تا 9 درصد كاهش پيدا مي‌كند.



اگر يك پرستار بخش جراحي افزوده شود مرگ و مير بيماران به كاهش 16 درصدي مي‌رسد. بر طبق اين پژوهشي كه صورت گرفته است يكي از چالش‌هاي بزرگ و تهديد‌كننده نظام سلامت همين كمبود نيروي پرستاري است.در فيش حقوقي يك پرستار مرد شما 500 هزار تومان حكم مي‌بينيد كه ميزان دريافتي‌اش با كسري‌هاي بيمه و ماليات مي‌شود 400 هزار تومان.



حالا درنظر بگيريد كه يك پرستار از كرج يا هشتگرد بايد به بيمارستان بيايد به صورت متوسط 200 هزار تومان هزينه اياب و ذهاب پرداخت مي‌كند كه اگر پرستار خانم باشد با يك بچه كوچك باقي دريافتي‌اش را هم بايد به مهد كودك بپردازد تا در زماني كه در بيمارستان است از فرزندش نگهداري كند. آن هم نه در يك محيط كاري معمولي در يك فضايي كه از نظر ماهيتي براي نگهداري از بيمار ايجاد شده است.



فرد وقتي در بيمارستان بستري مي‌شود با تغييرهاي زيادي در روزمره‌اش روبه‌رو مي‌شود كه همين تغييرات عامل ايجاد تنش‌هاست. درد از يك سو و شرايط ناخواسته بيمارستان بيمار را در وضع نامناسبي قرار مي‌دهد. حالا تصور كنيد كه پرستار هر روز در معرض اين آسيب‌ها و تنش‌ها قرار مي‌گيرد. آمار تاسف بار و تكان‌دهنده‌اي از تعدي به پرستاران در ايران وجود دارد، به اين ترتيب كه بالاترين آمار تعدي به صورت تعدي كلامي و به ميزان 4/87 درصد در طول شش ماه بوده است.



65 درصد از اين جامعه آماري بيش از يك بار مورد توهين قرار گرفته‌اند. 31 درصد هم درجات مختلفي از تعدي جسماني را تجربه كرده‌اند. اين تعدي‌ها هم لزوما به اين معنا نيست كه تقصيري از جانب پرستار صورت گرفته است، بلكه از جايي كه پرستار هميشه در صف اول است اگر پزشك، آزمايشگاه يا هر بخش ديگري كار خود را به درستي انجام ندهد اين پرستار است كه مواخذه مي‌شود يا مورد توهين قرار مي‌گيرد.

پس يك زنجيره به هم پيوسته‌اي از مشكلات در اين زمينه وجود دارد، نيروي انساني كم، ضعف و در موارد بسياري سوء مديريت، در ايران روساي بيمارستان‌ها پزشك هيئت علمي هستند در حالي كه در كشوري مثل امريكا بيش از 90 درصد از روساي بيمارستان‌هايشان پزشك نيستند و مدارك علمي شان در رشته‌هاي مديريت خدمات بهداشت درماني، مدیريت خدمات پرستاري، اقتصاد بهداشت و از اين دست است.

پزشك جراح متخصصي كه حدود 16 سال در اين رشته تحصيل كرده دغدغه مطب دارد دغدغه بيمارش هم هست و با درگيري‌هايي از اين دست نمي‌تواند مديريت صحيحي در اداره بيمارستان داشته باشد آن هم در شرايطي كه در تمام جهان مديريت به يك علم تبديل شده است و نياز به مهارت ودانش در اين زمينه وجود دارد.



در بخش مخاطرات كاري هم پرستاران بيش‌تر از ديگران در معرض بيماري‌ها و مشكلات جسمي قرار دارند. با اين شرايط به همه اين سختي‌ها حقوق 400 هزار توماني هم اضافه مي‌شود و طبيعي است كه پرستار رغبتي براي استخدام شدن ندارد.



پس دانشجويان پرستاري چه مي‌شوند؟

دانشجويان پرستاري در مسير تحصيلشان 40 درصد ريزش دارند يعني از ميانه راه باز مي‌گردند. آنهايي هم كه فارغ‌التحصيل مي‌شوند ترجيح مي‌دهند كه بروند در آموزش و پرورش، بيمه، صدا و سيما يا نهادهاي ديگر كار كنند. آمار مهاجرت فارغ‌التحصيلان هم به كشورهايي مانند كانادا و استراليا با افزايش شديدي روبه‌رو است و تبعا تاوان اين شرايط و كمبود‌ها را مردم بايد بپردازند.



درباره شيفت‌هاي كاري پرستاران شرايط را چگونه مي‌بينيد؟



پرستار با آن كار و شرايط سخت با حقوق 400 هزار توماني نمي‌تواند زندگي كند پس از روي ناچاري در بخش خصوصي هم كار مي‌كند و مثلا شيفت شب را در بيمارستان دولتي و شيفت روز را در يك بيمارستان خصوصي كار مي‌كند. حالا در نظر بگيريد كه بر طبق تحقيقي كه انجام شده بود وقتي ساعت كاري تعدادي از پرستاران را از 8 ساعت به 10 ساعت افزايش دادند ميزان خطاهاي پرستاري 14 درصد بالا رفت.



پرستاري كه در ايران به‌طور مثال در دو روز 36 ساعت كار مي‌كند چه از لحاظ فيزيكي و چه از لحاظ روحي در شرايط فاجعه باري به سر مي‌برد. ما پرستاراني داريم كه دو و نيم تا سه شيفت كار مي‌كنند. در بحث شرايط فعلي نظام سلامت به قول معروف به شتر مي‌گويند چرا پايت كج است مي‌گويد كجاي من راست و صاف است كه پايم باشد؟ در شرايطي كه پزشك هيئت علمي به جاي 54 ساعت در هفته 4 ساعت حضور مفيد دارد نمي‌توان توقع بالايي از وضع سلامت داشت.



فعاليت‌هاي نظام پرستاري در سال‌هاي گذشته توانست كارساز باشد؟



در هشت سال گذشته، دور اول و دور دوم نظام پرستاري فعاليت‌هاي خوبي انجام شد و دو قانون در مجلس به تصويب رسيد. قانون تعرفه‌گذاري پرستاري در سال 86 با راي قاطع نمايندگان مصوب شد كه متاسفانه وزارت بهداشت براي اجراي اين قانون همكاري نمي‌كند. قانون ارتقاي بهره‌وري هم از سال 88 به تصويب رسيده است و بحث استخدام هم مطرح شد ولي پرستاران به سيستم وزارت بهداشت و نظام سلامت بي‌اعتماد شده‌اند.

وعده‌هاي بي‌اساسي كه داده شد و به مرحله عمل نرسيد جامعه پرستاري را كاملا نا اميد كرده است. طرح كارانه يا همان طرح نوين خودگرداني بيمارستان‌ها كه پشتوانه قانوني و اجرايي ندارد، در سال 73 مطرح شد بر اساس اين طرح 65 درصد درآمد بيمارستان به پزشكان هيئت علمي، 5 درصد درآمد به دانشگاه، 10 درصد به رئيس بيمارستان و 20 درصد درآمد هم به سايرين تعلق مي‌گيرد.

اين ناشي از نگاه پزشك سالاري است كه در وزارت بهداشت وجود دارد. به اين ترتيب شما در بيمارستاني يك طرح كارانه 20 هزار توماني مي‌بينيد و يك طرح كارانه 20 ميليون توماني، يعني هزار برابر اختلاف در اين ميان وجود دارد. به‌طور مثال پرستار كارانه 100 هزار توماني دريافت مي‌كند و هيئت علمي كارانه 20 ميليون توماني، در حالي كه اين اختلاف در كشورهاي اروپايي حداكثر 4 برابر است.



يكي از همكاران بازرسي به كشور آلمان سفر كرده و پرستاري را ديده بود كه از جراح مغز و اعصاب بيش‌تر حقوق مي‌گيرد وقتي از پزشك درباره اين موضوع سوال كرد، پزشك گفت كه براي دريافت حقوق شاخص‌هایي وجود دارد مثل ميزان حضور، ميزان فعاليت، پژوهش و غيره. من به‌خاطر مدرك تحصيلي‌ام ميزاني از دريافتي مشخص را دارم ولي باقي بسته به شاخص‌هاي ديگر است.



با اين وضع از لحاظ جهاني در چه شرايطي هستيم؟



بر طبق آخرين آمار رتبه سطح بهداشت و درمان ايران در جهان بين 120 تا 160 است كه اين يك آمار ناشايست براي ايران اسلامي ماست.






در حال حاضر جامعه پرستاري از نحوه پرداخت كارانه‌ها نارضايتي دارد. ما در اين شرايط طرح كارانه را ناعادلانه مي‌دانيم و خواستار اجراي صحيح قانون تعرفه‌گذاري خدمات پرستاري هستيم. از نظر من بهترين راهكار در اين وضع نگاه بيش‌تر به‌سمت مردم است. از طرفي لزوم تحولي اساسي در سلسله مديريتي وزارت بهداشت براي رفع اين مشكلات بيش از پيش احساس مي‌شود.



همان‌طور كه علم پزشكي در ايران به روز مي‌شود مديريت هم همگام با جهان به روز شود و وزارت بهداشت نگاه جامعه نگر را جايگزين نگاه صنفي كند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر