۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

شرایط جسمی هادی عابدی، زندانی سیاسی معلول بسیار نگران کننده است


هادی عابدی باخدا زندانی سیاسی معلول، در زندان لاکان رشت در شرایط بسیار نگران کننده جسمی بسر می‌برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هادی عابدی باخدا زندانی سیاسی که از ناحیه هر دو پا فلج می‌باشد در وضعیت جسمی نگران کننده‌ای بسر می‌برد.
وی که از عفونت شدید مثانه، کلیه و زخم بستر رنج می‌برد، در بخش بهداری زندان لاکان رشت در کنار بیماران اعصاب و روان نگهداری می‌شود و به تشخیص پزشکان ۹۰ درصد کلیه چپ خود را از دست داده است و تنها در صورت امکانات پزشکی در حد بیمارستانهای مجهز می‌توان برای معالجه وی اقدامی انجام داد.
یکی از نزدیکان هادی عابدی که نخواست نامش فاش شود به گزارشگر هرانا گفت: "ایشان با بد‌ترین شرایط جسمی و روحی در زندان لاکان رشت نگهداری می‌شود و در حالی که به شدت از ناحیه مثانه، کلیه‌ها و زخم بستر رنج می‌‌برد هر از چندگاهی به مرخصی می‌آید و با هزینه خودش به مداوا می‌پردازد و مجددا او را مجبور به بازگشت به زندان می‌کنند."
وی در ادامه سخنان خود افزود: "با وجودیکه دوره محکومیت هادی به پایان رسیده مسئولین زندان از آزاد کردن ایشان طفره می‌روند و وی، تا این لحظه را در زندان به سر برده است. گویا مسئولین مرخصی‌های وی را از حکمش کم نکرده‌اند."
وی ادامه داد: "وضعیت جسمی و روحی ایشان بر اثر کمبود دارو و وضعیت نامساعد بهداشت در زندان بسیار وخیم می‌باشد که همین امر وی را در معرض خطرات جدی قرار داده است."
وی همچنین ادامه داد: "هادی در طی دادرسی پرونده وکیل نداشته است و وی در طول دوران بازداشت مورد شکنجه‌هایی همچون شلاق خوردن، توهین و ضرب و شتم در حین بازجویی قرار گرفته است."
هادی عابدی باخدا زندانی سیاسی معلول زندان لاکان رشت در تاریخ ۲۰ اسفند ماه ۱۳۸۷ در منزل مسکونی خود توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و تا خرداد ماه ۸۸ را در بازداشت وزارت اطلاعات و تحت فشار برای اعتراف گیری و مصاحبه تلویزیونی قرار گرفت.
وی پس از ۳ ماه بازداشت در اداره اطلاعات در خرداد ماه ۱۳۸۸ به زندان لاکان رشت منتقل می‌شود و پس از ۳ روز با تودیع وثیقه آزاد می‌گردد.
هادی عابدی سپس در دادگاه انقلاب رشت به اتهام رابطه با سازمان مجاهدین به تحمل دوسال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر به تایید رسید.
وی سرانجام در تاریخ ۱۸ آبان ماه ۱۳۸۸ جهت گذارندن حکم به زندان لاکان رشت منتقل می‌شود و با احتساب ۳ ماه دوران بازداشت باید در مرداد ماه سالجاری از زندان آزاد می‌گردید.
گفتنی است، هادی عابدی باخدا یکی از هواداران سازمان مجاهدین و همچنین زندانی سیاسی دهه ۶۰ در تاریخ ۲۴ خرداد ماه ۱۳۶۰ در شهرستان فومن یکی از شهرهای استان گیلان، طی یک درگیری خیابانی با نیروهای امنیتی برای نجات جان برادرش (هرمز عابدی باخدا از اعدامیان سال ۶۰) توسط یکی از مامورین از ناحیه کمر مورد اصابت گلوله قرارگرفت.
وی به دلیل اصابت گلوله به نخاع کمر دچار معلولیت از ناحیه دو پا می‌گردد و از آن تاریخ تا کنون مجبور به استفاده از ویلچر می‌باشد.
هادی عابدی آبان ماه سال ۱۳۶۱ نیز به اتفاق کل خانواده که شامل مادر مسن او هم بود، در تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل می‌شود و تحت بازجویی و بدرفتاری قرار می‌گیرد و در دادگاه به ۴ سال حبس تعزیری و ۱۶ سال حبس تعلیقی محکوم می‌گردد.

دستگیری یک نو جوان وبلاگ نویس ۱۴ ساله توسط پلیس فتا


 رئیس پلیس فتا استان البرزاعلام کرد: "نوجوان ۱۴ ساله کرجی که اقدام به انتشار داستانهای مستهجن در وبلاگ خود کرده بود سریعاً شناسایی و دستگیر شد."
به گزارش روز یکشنبه پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا سرهنگ مهدی کاکوان با اعلام این خبر افزود: "در راستای افزایش امنیت در فضای مجازی و در پی رصد صورت گرفته، کار‌شناسان این پلیس وبلاگی را که اقدام به انتشار داستان‌های مبتذل می‌کرد شناسایی و اقدامات خود را آغاز کردند."
وی همچنین مدعی شد: "بر اساس اطلاعات بدست آمده مشخص شد که محتوای داستان‌های موجود در سایت به اندازه‌ای ذهن مخاطب را درگیر می‌کرد که در جامعه باعث ترویج فساد می‌شد و تاثیراتی مخرب‌تر از تصاویر و فیلم‌های مستهجن داشت."
به گزارش عصر ابران، رئیس پلیس فتا استان البرز افزود: پس از تحقیقات و بررسی‌های تخصصی و فنی متهم که نوجوانی ۱۴ ساله و ساکن کرج بود، شناسایی و به این مرکز احضار شد، وی در تحقیقات صورت گرفته به جرم خود اعتراف کرد.

تاکتیک دولت ثمر بخش بود، سپاه پاسداران در میدان




سپاه پاسداران در واکنش به تصفیه مُهره های خود در کابینه، به صورت آشکارا به تهدید آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری، روی آورده است.
در حالی که اُرگان نظامی - امنیتی مزبور بیشتر تلاش دارد، نُفوذ و دخالت مُستقیم خود در قُدرت و مسندهای سیاسی را پوشیده نگهدارد، این هُشدار که از کانالهای علنی به آدرس رُقبا ارسال شده، می بایست آمادگی سپاه پاسداران را برای برخورد با آنها و زمینه سازی برای این کار در صحنه عُمومی به نمایش بگذارد.
آقای اسماعیل کوثری، یک سرکرده سپاه پاسداران، با انتقاد از "کنار گذاشتن نیروهای معرفی شده توسُط سپاه از دولت"، نتیجه گرفته است: "رفتارهای احمدی نژاد و تصمیمهایی که ایشان می گیرد، تحت هیچ شرایطی مُتناسب با جایگاه ریاست جمهوری نیست."
وی سپس به صراحت تهدید کرده است: "سپاه از نهادهای مُهم و تاثیرگذار نظام است و بر دولتها واجب است که آن را جدی بگیرند و اراده کنند که با سپاهیها تعامُل داشته باشند. بر همین اساس تاکید می کنم که این شرایط که محصول اظهارات آنچنانی و رفتارها و تصمیمگیریهای غلط دولتی [است]، شرایطی نیست که مُشکل آفرین نباشد."
همزمان، مُعاون سرکرده سپاه پاسداران نیز اقدام شُرکای پیشین در محدود کردن دایره نقش آفرینی سپاه پاسداران در دولت را "خیانت" نامیده است. پاسدار صفارهرندی با کُمک گرفتن از ترم امنیتی "دُشمن" تاکید کرده: "در شرایط فعلی که دُشمنان به دُنبال تفرقه و ایجاد اختلاف هستند، برخی عزل و نصبها که در میان مردُم ایجاد نگرانی می کند، اقداماتی خائنانه است."
در ادامه ی این لشکرکشی، پاسدار عوض حیدرپور، عُضو کُمیسیون امنیت مجلس مُلاها، به پُشت تریبون فرستاده شد تا تاکید کند که علت برکناری وزیر بهداشت "عمیق تر از "عدم برکناری دُکتُر لاریجانی و یا صُحبت در رابطه با دارو" است. او آنگاه با گویه ای مُشابه، هُشدار داده: "ایشان (احمدی نژاد) به عُنوان رییس دولت یک بازی خطرناک را شُروع کرده و من اُمیدوارم ایشان مُتوجه موقعیت خود و کشور باشند و دست از این بازیهای سیاسی بردارند."
اگرچه هنوز معلوم نیست که آیا همسلکیهای دولت نظامی – امنیتی در سپاه پاسداران برای مناری که می خواهند بدُزدند، چاهی کنده اند یا خیر، روشن اما این است که هدف آقای احمدی نژاد و همریشان از اخراج وزیران ارتباطات و بهداشت به خوبی برآورده شده است. آنها نخُست میدان جدال تازه ای ایجاد کرده و از این طریق به جدال و طرفهای آن شفافیت داده اند، و در گام بعد توانسته اند حریفان را نیز به مرکز میدان بکشانند و بدینوسیله بُحران و شکاف سیاسی در "بالا" را ژرفش ببخشند.
برای جریانی که انرژی خود را از این جدال می گیرد و آینده سیاسی اش را روی آن سرمایه گذاری کرده، این یک موفقیت چشمگیر است.  منصور امان


۱۳۹۱ دی ۱۰, یکشنبه

اعدام حداقل یک زندانی در زندان مرکزی زاهدان در ادامه اعدام های اخیر





بنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » صبح امروزحداقل یک زندانی در زندان مرکزی زاهدان به منظور ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه به دار آویخته شد.

روز یکشنبه ۱۰ دی ماه زندانی جواد رفیعی ۵۰ ساله که نزدیک به ۶ سال در زندان بسر می برد در زندان مرکزی زاهدان به دار آویخته شد.

موج جدید و گسترده اعدام ها که از ۲ هفته پیش آغاز شده است و تا به حال ده ها زندانی از زندانهای زاهدان، ساری، یزد، یاسوج، اصفهان ،قزل حصار کرج وسایر نقاط ایران به دار آویخته شدند.رژیم ولی فقیه از تعطیلات آخر سال که در اکثر نقاط جهان شروع شده است و اکثر سازمانهای حقوق بشری در تعطیلات بسر می برند سو استفاده می کند تا احکام گروهی و ضد بشری اعدام را به اجرا در آورد.

سیاست اعدام زندانیان سیاسی ، اعدام های گروهی و سرکوب خونین مردم ایران توسط آخوند علی خامنه ای ولی فقیه رژیم تعیین می شود، این سیاسی توسط شبکه آخوندها و بخصوص آخوند صادق لاریجانی از جناتیکاران علیه بشریت و منصوب ولی فقیه در قوه قضاییه، آخوند مصلحی وزیر اطلاعات ولی فقیه و سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانها به اجرا در آورده می شود.

اخیرا آخوند صادق لاریجانی و پاسدار احمدی مقدم از جنایتکاران علیه بشریت و از مجریان سیاستهای ولی فقیه و مسئولین بالای این رژیم اعتراف کردند که ولی فقیه آخوند علی خامنه ای رهیری سرکوب خونین، دستگیری، شکنجه و قتل مردم ایران را در جریان اعتراضات گسترده سال ۸۸ به عهده داشته است.این اعتراف سند گویایی است که در دادگاه های بین المللی قابل ارائه می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،اعدام های گروهی که در زندانهای ولی فقیه بصورت روزانه صورت می گیرد که به منظور ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه است را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از دبیر کل ملل متحد ،کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به مراجع قضایی بین المللی جهت محاکمه این جنایتکاران علیه بشریت می باشد.

تجمع اعتراضی کارگران مقابل فرمانداری تکاب،همراه با درگیری ودستگیری








در پی اخراج ۳۶۰ تن از ۶۰۰ کارگر و راننده معدن طلای "آغ دره"، کارگران و رانندگان اخراجی این معدن در مقابل فرمانداری رژیم در تکاب دست به اعتراض زدند.

فرماندار رژیم با مشاهده چنین وضعیتی و از ترس سرایت اعتراض به داخل شهر، کارگران معترض را به کارفرما ارجاع داد. سپس کارگران و رانندگان با تجمع در مقابل کارخانه پس از ساعت ها بلاتکلیفی و عدم پاسخگویی مسئولین و مدیران به اعتراض خود ادامه دادند و کار به درگیری کشیده شد. در نهایت مدیران قول رسیدگی به اعتراض کارگران و رانندگان اخراجی را در روز یکشنبه هفته جاری دادند، اما شبانه ۱۳ نفر از کارگران معترض توسط اداره اطلاعات دستگیر و به محل نامعلومی انتقال داده شدند. معدن طلای آغ دره تیکان تپه (تکاب) بزرگترین معدن طلای خاورمیانه در جنوب استان آذربایجان غربی واقع شده است.


بشار اسد با شِمشهای طلا نجات نخواهد یافت.





ارسال سلاح و نیروهای ویژه سپاه از طرف جمهوری اسلامی تا کنون  نتوانسته جنبش مردمی سوریه را از بین ببرد و یا آن که موقعیت اسد را تثبیت کند. روزنامه لبنانی  «المستقبل» در تاریخ 8 دی ماه طی گزارشی از ارسال 20 تن شمش طلا از ایران به سوریه خبر داد. بر اساس گزارش فوق، شمشهای طلا جهت کمک به خزانه بانک مرکزی سوریه برای برپا نگهداشتن وضعیت بحرانی اسد است.
بر اساس گزارش این روزنامه، «این مقدار طلا در جند نوبت به سوریه از راه زمین و هوای عراق منتقل شده است. اوج این حمل و نقل هم دو هفته پیش بوده است.» ثروت طبیعی که قرار بود توسط احمدی نژاد به سُفره های مردم برود راه را گم کرده و در قالب طلا و سلاح مرزها را در نوردیده و به سُفره دیکتاتورها رسیده است. هواپیماهای متوقف شده در ترکیه و آشکار شدن هواپیماهای باری که از طریق عراق به قصد سوریه می روند، نمونه هایی از این کمکهای بی دریغ به رژیم اسد است.
آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی توسط تظاهرکنندکان سوری، عمق نفرت از دخالتگریهای رژیم ولایت فقیه را نشان می دهد.  در رویدادی دیگر روز آدینه 8 دی، دهها هزار تن از مزدم عراق دست به تظاهرات علیه نوری المالکی زدند و پرچم جمهوری اسلامی را در خیابانهای به اتش کشیدند. تظاهرکنندکان به نفوذ رژیم ایران در عراق و مزدوری نوری المالکی اعتراض کردند.
در رویدادی دیگر رئیس ائتلاف ملی سوریه پیشنهاد روسیه را رد کرد و 3 شرط در مقابل آن گذاشت.
سه شرطی که از طرف رئیس ائتلاف ملی سوریه برای گفتگو با روسیه گذاشته شده عبارت است از؛ پوزش خواهی روسیه برای دخالت در امور داخلی سوریه، محکوم کردن قتل عام توسط بشار اسد و کناره گیری اسد.
مبارزه روزمره مردم سوریه علیرغم هزاران قربانی همچنان ادامه دارد. رژیم ایران با تمام نیرو برای جلوگیری از شقوط بشار اسد که به یک امر واقعی و ممکن تبدیل شده تلاش می کند.
زینت میرهاشمی

۱۳۹۱ دی ۹, شنبه

انتقال ۲۰ تن شمش طلا از ایران به سوریه برای نجات پول ملی این کشور





روزنامه لبنانی ''المستقبل'' به نقل از منابع "مطلع" خود گزارش داده است که ایران در روزهای اخیر، اقدام به انتقال حدود ۲۰ تن شمش طلا به ارزش میلیون ها دلار به سوریه کرده است تا هم از اقتصاد این کشور پشتیبانی کند و هم لیره سوری را از خطر سقوط نجات دهد.

بنا بر این گزارش که پنجشنبه ۲۸-۱۲-۲۰۱۲ منتشر شده، این مقدار طلا در چند نوبت به سوریه از راه زمین و هوای عراق منتقل شده است. اوج این حمل و نقل هم دو هفته پیش بود.

منابع مطلع در این باره می گویند: ''اقدام ایران در انتقال شمش های طلا به خزانه بانک مرکری سوریه، به ثبات لیره این کشور کمک کرده است اما سقوط تومان ایران باعث شد که روند انتقال طلا متوقف شود.''

این منابع می افزایند: ''برخی بازرگانان و افراد ثروتمند لبنانی از راه بانک های لبنانی که مالکیت آن ها به افراد نزدیک به حزب الله می رسد، با ارسال مقادیر زیادی پول و طلا، اقدام به پشتیبانی از نظام اسد می کنند. این اموال سود معاملاتی است که به سود نظام حاکم بر سوریه انجام داده اند.''

در همین راستا، محمد سرمینی یکی از مسئولان روابط عمومی شورای ملی مخالفان سوریه در یک گفت و گوی رسانه ای اظهار داشته است که تماس با کارمندان بانک مرکزی سوریه نشان از آن دارد که پشتیبانی های ایران و عراق، جلوی سقوط لیر سوری را گرفته است.

البته این اخبار را ادیب میاله رئیس بانک مرکزی سوریه نفی می کند.

اما سرمینی می گوید: ''برخی منابع اپوزیسیون ایران هم تاکید می کنند که پشتیبانی نظام کشورشان از رژیم سوریه، یکی از عوامل اصلی سقوط ارزش پول ملی ایران است.''

"نفوذ قوي مافياي واردات دارو در وزارت بهداشت"





خانم دستجردي، وزير سابق بهداشت قبل و بعد از بركناري از سمت وزارت در دو نوشته جداگانه كه اولي در پاسخ به استعفاي باقر لاريجاني، رئيس دانشگاه علوم پزشكي تهران است و دومي يادداشتي خطاب به همكارانش در وزارت بهداشت و درمان است، با استفاده از واژه مديريت اجرايي كشور، به جاي رئيس جمهور سعي كرده تا اين‌گونه وانمود كند كه بركناري ايشان از سوي رئيس جمهور تنها به دليل عدم بركناري رئيس دانشگاه علوم پزشكي تهران بوده است. 

وي در پاسخ به استعفاي باقر لاريجاني كه در عدم قبول آن بود، آورده است: بنده اصرار دارم كه اين مجموعه مديران بالاخص حضرتعالي تا پايان مسئوليت اينجانب با وزارت بهداشت همكاري نماييد. اينجانب فشارهاي وارده از جانب مديريت اجرايي كشور براي تغيير رياست دانشگاه علوم پزشكي تهران را به مصلحت نظام سلامت نمي‌دانم! 
همچنين ايشان در يادداشتي كه به مناسبت پايان كار خود به همكارانشان در وزارت بهداشت آورده‌اند، نيز تأكيد مي‌كنند: حال كه مديريت اجرايي كشور مرا از انجام وظايف و ادامه مسئوليت نظام سلامت كشور معاف نموده است، بر خود فرض مي‌دانم از يكايك همكاران گرامي و... حلاليت نمايم. 

هرچند ايشان سعي دارند اين‌گونه القا نمايند كه تنها عدم بركناري رئيس دانشگاه علوم پزشكي تهران سبب اين جابه‌جايي بوده، اما دلايل ديگري نيز وجود داشته، از جمله مصاحبه عليه بانك مركزي و سياست‌هاي ارزي كشور پس از سخنان رئيس‌جمهور و در شرايطي كه خود خانم وزير بيش از هر شخص ديگري به مشكلات واقف بودند! حال دليل‌هاي ديگر بماند! 

نكته قابل تأمل در اين ميان، آن است كه بحران‌نمايي برخي مسئولان ارشد سلامت، آن هم پس از شفاف‌سازي ارز دارويي نشان از نفوذ قوي مافياي واردات دارو در وزارت بهداشت داشت. اما اين جابه‌جايي با واكنش‌هاي بسياري نيز همراه بود. حدادعادل با بيان اين‌كه عزل وزير بهداشت خبر خوبي نبود، تأكيد كرده: هر فرد ديگري هم كه انتخاب شود، فرصتي براي تحول ندارد. كامران باقري لنكراني وزير بهداشت دولت نهم در واكنش به اين بركناري گفته: از دست‌اندركاران نظام سلامت استدعا دارم اين ايام سخت و بحراني را درگير خرده‌گيري بر گذشتگان نكرده و با تشريك مساعي رفع مشكلات مردم را وجهه همت خود قرار دهند. محمد كوثري نماينده مجلس هم در گفت‌و‌گو با فارس خاطرنشان كرده: احمدي‌نژاد از عزل و نصب‌هاي احساسي دوري كند و دست‌آخر اين‌كه محمدرضا باهنر نايب رئيس دوم مجلس اعلام كرده: هيأت رئيسه مجلس ميزان تغييرات وزراي دولت دهم را مورد بررسي قرار مي‌دهد تا در صورت تغيير نيمي از كابينه، رئيس جمهور مجدداً براي وزرايش از مجلس رأي اعتماد بگيرد! 

پايگاه اطلاع‌رساني رجانيوز (از حاميان لنكراني) در مطلبي با عنوان «آقاي رئيس جمهور! خودكرده را تدبير نيست» آورده: همان روزي كه يكي از بهترين و انقلابي‌ترين وزراي كابينه دولت نهم كه توانسته بود با يك طراحي هوشمندانه، سروساماني به وضعيت پيچيده و مافيايي دارو و نظام سلامت كشور بدهد، به خاطر برخي ژست‌هاي تبليغاتي از كار بركنار شد تا يك خانم سياستمدار با گرايش سياسي متفاوت با گفتمان سوم تير به عنوان وزير بهداشت جايگزين وي شود، مي‌شد حدس زد كه فرجام اين پروسه تبليغاتي در پايان اين دولت چه خواهد بود!

احمدی نژاد "حماسه 9 دی" را عزا کرد




در همان هنگام که رهبران و پایوران جمهوری اسلامی روی صحنه ی یک خیمه شب بازی تبلیغاتی با تیتر "حماسه 9 دی"، مشغول تبریک گفتن و روحیه دادن به یکدیگر به خاطر "درآوردن چشم فتنه" و شکست دادن خیزش جامعه هستند، زخم درمان ناپذیر ضربات خیزشهای 88، در جای دیگری از پیکر "نظام" سر باز کرده است.
فراکسیون نظامی – امنیتی دولت، وزیر بهداشت را از کابینه اخراج کرده و آگاهانه و به عمد بُحران تازه ای را در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی به وجود آورده است.
چنین می نماید که همگام با نزدیک شدن موعد دور انداخته شدن این جریان از هرم قُدرت، گُماشتگان پیشین آقای خامنه ای به صورت فشُرده و هدفمند در حال افزایش هزینه جراحی خود از قُدرت از طریق گشودن جبهه تازه در میدانهای موجود نزاع یا ایجاد صحنه های جدید درگیری با "رهبر" و شُرکای وی هستند.
این سیاست به روشنی در تقابُل با استراتژی آرامش آیت الله خامنه ای قرار گرفته که تلاش دارد، گُماشتگان نافرمانش را بدون سروصدا و برانگیختن توجُه زیاد و حتی با آوانس دادن، تا آستانه درب خروجی مُدیریت کند. او به دلیل مسوولیت اصلی در واگذاری قُوه مجُریه به "جریان انحرافی" در موضع آسیب پذیری قرار دارد و می داند که ترکشهای شکست سیاست یکدست سازی، زودتر از هر کس دیگر به مُبتکر آن اصابت می کند.  
فراکسیون نظامی - امنیتی دولت هم به نوبه خود آگاه است که در جدال تن به تن با "رهبر"، همدستان وی و شُرکایش در نمایش انتخاباتی، بخت زیادی برای پیروزی ندارد. بنابراین آنها ناچارند تکلیف جایگاه خود در هیرارشی قُدرت را پیش از آنکه کارد انتخابات ریاست جمهوری بر گلویشان مالیده شود، روشن کنند. آنان انتخابی جُز ایجاد فشار و حفظ تراکُم آن برای کسب امتیاز ندارند؛ با هر روشی که می تواند ثمر بخش باشد و هر ابزاری که در دست است.
در همین رابطه آقای باهُنر، یکی از پایوران ارشد باند ولی فقیه به آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری، در باره استفاده از ترمهای "ضد انقلاب خارجی و سران فتنه" مانند "انتخابات آزاد" و مُخالفت ضمنی با نظارت استصوابی شورای نگهبان هُشدار داده است. پیش تر نیز این سُخنان آقای احمدی نژاد که مقام خود را تنها پُست اجرایی در جمهوری اسلامی برشمرده بود که با "اراده ملت انتخاب می شود" و نیز اشاره او به این که "رهبری" با واسطه انتخاب می شود، مورد اعتراض شدید رُقبایش قرار گرفته بود.  
آنچه که آقای باهُنر و دیگر مُنتقدان آقای احمدی نژاد در گُفته های خود از قلم می اندازند، علت استفاده یکباره آقای احمدی نژاد از چُماقهای دردآوری مثل "انتخابات آزاد"، "اهمیت رای مُستقیم" و "نظارت استصوابی" و یا دلیل نافرمانی غیر مُنتظره پادوی خانگی "آقا" از دستورهای او است.
آنها این موضوع را مسکوت می گذارند، چون در غیر اینصورت مجبور خواهند بود اعتراف کنند که خیزشهای 88 و 89 در چنان ابعاد و دامنه ای مشروعیت و آتوریته رژیم ولایت فقیه و نماینده آن (آیت الله خامنه ای) را درهم شکسته که حتی "کوتوله سیاسی" بارگاه آن نیز از "نظام" باج می گیرد و رشوه می ستاند.
آنچه که برای "نظام" از پا اُفتاده باقی مانده، ظاهر شدن با گریم فاتح و گرفتن ژست ثبات در یک خیمه شب بازی بدون تماشاچی است. آقای احمدی نژاد با اخراج خانُم مرضیه وحید دستجردی در میانه ی نمایش، حتی این سرخوشی بی دلیل اما مُتواضعانه را هم از بازیگران دریغ داشته است. مُبارزه جویی تازه فراکسیون – نظامی امنیتی، یادآور فقدان دردناک اقتداری است که زیر پای میلیونها مُنتقد و مُعترض به خاک مالیده شد و هیچ هلهله ای آن را برنخواهد گرداند.  منصور امان 


۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

تخریب کامل قبرستان بهاییان سنگسر


قبرستان قدیمی بهاییان سنگسر بطور کامل توسط بولدوزر و کامیون زیر خاک و آوار مدفون شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حدود ۱۴ روز پیش در اواسط آذر ماه ۱۳۹۱ قبرستان قدیمی (اولی) بهاییان سنگسر بطور کامل توسط بولدوزر و کامیون زیر خاک و آوار رفته و بر روی تمام قبر‌ها خاک و سنگ ریخته شد تا دیگر هیچ قبری مشاهده نشود.
قبرستان بهاییان سنگسر از توابع سمنان در سال ۱۳۸۸ مورد هجوم افراد نا‌شناس ولی تحت حمایت نیروی انتظامی قرار گرفت؛ در آن سال غسالخانه را آتش زدند و بر تانکرهای آب دشنام نوشتند.
بعد از این واقعه دیگر اجازه دفن اموات به شهروندان بهایی داده نشد و پس از مدتی زمین جدیدی برای دفن اموات بهاییان به ایشان داده شد که چندی پیش ساختمان غسالخانه و دیوارهای کوتاه سنگی اطراف آن بطور کامل توسط عوامل نا‌شناس تحت حمایت نیروی انتظامی و قضایی محل، تخریب و کلیه نهال‌های درختان و گیاهان کاشته شده در آن هم کنده شد.

انتقال ۴ زندانی دیگر به سلول انفرادی جهت اجرای حکم اعدام


در پی اعدام ۵ زندانی متهم به تجاوز به عنف، بعد از ظهر امروز ۴ زندانی دیگر به همین اتهام به سلول انفرادی بند قرنطینه زندان یاسوج منتقل شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پس از ۵ اعدام در ملاء عام، که صبح پنج‌شنبه در پارک ساحلی شهر یاسوج مرکز استان کهکیلویه و بویر احمد به وقوع پیوست، بعد از ظهر روز گذشته چهار زندانی دیگر به سلول انفرادی بند قرنطینه زندان مرکزی یاسوج منتقل شدند.
این ۴ زندانی که متهم به "تجاوز به عنف" می‌باشند بعد از ظهر پنج‌شنبه ‌۷ دی ماه به سلول انفرادی منتقل شدند و احتمال می‌رود که حکم ایشان شنبه صبح به مورد اجرا در آید.

اعتراف به نمایش سرکوبگرانه 9 دی در تقابل با قیام 6 دی






این روزها، رسانه های حکومتی به سخن پراکنیهای پایوران و جیره خواران حکومتی در باره رویدادهای سال 88 رنگین شده است. اگرچه سرکوبگران خود را در نبرد برای مهار خیزشهای خیابانی سال 88 از طریق تظاهرات فرمایشی 9 دی پیروز نشان می دهند، اما سیاهچالها، درفش و داغ حکومت ولایت فقیه تو خالی بودن این پیروزی را تاکید می کند.
قاتلان مردم، از ریز و درشت، بر یک امر نقطه تاکید می گذارند و به هماوردی مردم در برابر  ولایت فقیه که تحولی نوین در جنبش ضد دیکتاتوری بود اعتراف می کنند و این پدیده را ضربه ای اساسی به پایه های وحدت رژیم ارزیابی می کنند.
رژیم روز 9 دی، همه نیروهای خود را با استفاده از همه شیوه های سرکوب به خیابان آورد تا  در مقابل درخشش قیام 6 دی(روز عاشورا) نیروی سرکوب را به رُخ مردم بکشد. مردم در روز عاشورا با شعارهای «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه ای» بر کلیت رژیم خط بطلان کشیدند.
جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در تعریف 9 دی می گوید:«9 دی نقطه ای بود که می توان تاریخ انقلاب را در امتداد آن به ماقبل و ما بعد آن تجربه کرد، 9 دی نقطه آغاز بین المللی کردن انقلاب اسلامی در چهره جدید بود». کریه تر شدن چهره جمهوری اسلامی در چشم جهانیان یکی از دستاوردهای مهم خیزشهای خیابانی سال 88 بود.

امروز بیش از هر هنگام دیگر جمهوری اسلامی ورشکسته و بحرانی است. وضعیت رژیم مانند کشتی درهم شکسته ای می ماند که در طوفانهای موجود سرنشینان آن تلاش می کنند با تعمیر سوراخهای آن از غرق شدن جلوگیری کنند. در این میان ولی فقیه سکاندار کشتی در به داغون نه تنها  توان برای هدایت این کشتی سوراخ سوراخ شده را ندارد، حتا اتوریته لازم برای جمع و جور کردن سرنشینان آن را هم ندارد.
سخنان باهنر دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین تاکید بر این امر است.  با هنر در یادآوری روز 9 دی و اهمیت آن از گماشته ولی فقیه می خواهد که «حلقه فتنه و ضد انقلاب را کامل نکند و در کنار آنان قرار نگیرد» وی که روز 9 دی را «بوم الله» نامد در باره احمدی نژاد می گوید:«دُم خروس بیرون زده» است. در سال 88 ولی فقیه از پاسدار احمدی نژاد در نقش گماشته اش بر منصب ریاست جمهوری استفاده کرد تا پروژه یک دست سازی حکومت را تسریع کند.

صادق لاریجانی بر «نقش بی بدیل» ولی فقیه در سکوب قیام روز عاشورا در سال 88 تاکید می کند. امام جمعه مشهد، احمد علم الهدی به راستی از نقش ولی فقیه برای کشتار مردم یاد می کند. وی می گوید در 9 دی سال 88 «رهبری خاکریز فتنه 88 را فتح کرد».
این همه تاکید بر نقش ولی فقیه همزمان تائید این نکته است که خامنه ای قاتل شماره یک مردمی است که در خیابان و یا در زندان و زیر شکنجه جانباختند است.زینت میرهاشمی

             

۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

کشاکش احمدی نژاد و لاریجانیها ادامه دارد




به نظر می رسد توپی که احمدی نژاد شنبه شب (دوم دی) در گفتگو با تلویزیون رژیم به زمین مجلس و قوه قضاییه انداخته، به شدت بر سراسیمگی آنان افزوده است. پس از این گفتگو، مجلس آخوندی جلسه غیر علنی تشکیل داده تا در مورد گفته های احمدی نژاد رایزنی کند. همچنین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضاییه ادعا کرد که در نامه ای به احمدی نژاد خواستار اسامی افراد ادعایی او شده است.
آنچه احمدی نژاد در شنبه شب از تلویزیون گفت، بیشتر به یک نطق انتخاباتی با وعده های دهن پرکن شباهت داشت تا گزارش رییس جمهور یک کشور به مردم! احمدی نژاد در این شب ادعا کرد "دولت می‌تواند مرحله دوم قانون هدفمندی را اجرا کند و میزان یارانه‌های نقدی را تا پنج برابر افزایش دهد" و مجلس را مانع دولت در انجام وعده های خود اعلام کرد.
روز سه شنبه، مجلس آخوندی به ریاست علی لاریجانی در یک نشست غیر علنی سعی کرد برای مقابله با ادعاهای احمدی نژاد راهی پیدا کند. بعضی از مجلس نشینان در این جلسه حرفهایی زده اند که نشانه آشفتگی و بهم ریختگی آنها از گفته ای احمدی نژاد است. محمد رضا باهنر، نایب رییس مجلس، گفت: "اگر آنچه رییس جمهور می گوید اجرا شود، قیمت نان سنگک به ۱۵ هزار تومان می رسد و چیزی به نام تولید و کشاورزی باقی نمی ماند."
احمد توکلی نیز تلاشگرانه ادعا کرد: "اگر قرار باشد برنامه آقای احمدی نژاد اجرا شود، قیمت بنزین به لیتری ۵ هزار تومان خواهد رسید."
غلامرضا مصباحی مقدم، رییس کمیسیون برنامه و بودجه هم گفت: "فشار ناشی از اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها بر دولت، باعث افزایش شدید قیمت سوخت، افزایش نقدینگی و گسترش رکود و بیکاری خواهد شد."
و حرف آخر را عبدالرضا مصری زده که می گوید: "اگر هزینه های این کار برای مردم تشریح نشود، شاید مردم دچار سرگردانی شوند و مشکلات به وجود آمده قابل مهار نباشد."
در نهایت، احمد توکلی چاره کار را خزیدن به زیر عبای خامنه ای می داند و پیشنهاد می کند نمایندگان در نامه ای "او را در جریان مسایل و مشکلات موجود و مشکلات احتمالی آینده کشور و تبعات تصمیم گیریهای نادرست اقتصادی دولت قرار دهند."
احمدی نژاد که گفته بود 60 درصد پول کشور در اختیار 300 نفر است، در این شب توضیح داد که: "امسال کمی سرعت را بالا بردیم، تمام کسانی را که در بازگرداندن معوقات بانکی درشت بودند، در جدول آوردیم و از بزرگترینها شروع کردیم اما از جای دیگر تصمیماتی گرفته شد که فشار آوردند و سروصدا و داد و بیداد کردند که آنها هم پس زدند."
روز سه شنبه، محسنی اژه ای، سخنگوی صادق لاریجانی، در نامه ای به احمدی نژاد که در خبرگزاریها منتشر شده می نویسد: "ضرورت دارد دستور فرمایید در اسرع زمان ضمن ارایه اطلاعات اخیر‌الذکر، اسامی ۳۰۰ تن اعلامی از سوی حضرتعالی در اسرع زمان جهت پیگیریهای قانونی به دادستانی کل کشور منعکس گردد."
روز چهارشنبه، محمود احمدی نژاد در پاسخ به خبرنگاران گفت که نامه ای از محسنی اژه ای دریافت نکرده است.
و اینگونه همه تلاش قوه قضاییه و مجلس آخوندی برای زمین گیر کردن احمدی نژاد به باد رفته و او با وعده های بزرگ و فریبکارانه به مردم، این دو قوه را مقصر همه گرفتاریهای کشور اعلام میکند.
در حکومت دروغگویان و بی شرمان، احمدی نژاد از همان جنسی است که دیگران هستند. در این درگیری بین قوای رژیم آنچه بیش از همه چشمگیرتر است، بی شرمی و حیایی ای است که در نظام ولایت فقیه نهادینه شده و دیگر کسی پروای بر ملا شدن دروغها و کثافت کاریهایش را ندارد.جعفر پویه

۱۳۹۱ دی ۶, چهارشنبه

بازداشت یک مادر بهایی دیگرهمراه فرزند خردسالش


مونا مجیدی، شهروند بهایی ساکن سنگسر به همراه فرزند خردسالش جهت اجرای حکم شش ماه حبس روانه زندان سمنان شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز سه شنبه ۲۸ آذر ماه سال جاری ماموران اداره اطلاعات سمنان به منزل «مونا مجیدی (قربانی)» شهروند بهایی ساکن سنگسر (از توابع سمنان) مراجعه کرده و نامبرده را همراه کودک شیرخواره ۹ ماهه اش جهت گذراندن محکومیت شش ماهه به زندان سمنان منتقل نمودند.
قابل ذکر است پیش از این «مونا مجیدی» طبق رای دادگاه تجدید نظر به ۴ میلیون تومان جریمه نقدی یا شش ماه حبس تعزیری محکوم شده بود که با دستگیری فوق حکم حبس وی به مورد اجرا درآمد.
یادآوری می شود مونا مجیدی سومین مادر بهایی در شهر سمنان می باشد که همراه طفل شیرخواره اش جهت گذراندن دوره محکومیت به زندان سمنان منتقل شده است. ترانه ترابی و زهره نیک آیین دو مادر بهایی دیگر هستند که چند ماه است همراه دو طفل شیرخوارشان در زندان سمنان زندانی هستند.
زندان زنان سمنان از جمله زندانهایی است که شرایط معیشتی آن جزء وخیم‌ترین زندانهای زنان کشور محسوب می‌شود. این زندان که بخشی از کاروانسرای قدیمی شهر سمنان است در گذشته اصطبل اسب‌ها بوده است.
بند زنان فضایی است با سقف کوتاه و مساحت حدود ۴۰ متر که هم اکنون ۷۰ زن مجرم با جرائمی از قبیل قتل، سرقت، کلاهبرداری، قاچاق مواد مخدر، اعتیاد، روابط نامشروع.... در آن زندانی هستند با این عده ۷ بچهء زیر ۲ سال هم به همراه مادرانشان در این مکان زندگی می‌کنند.

افشاگری نماینده مجلس: جوان ۲۷ ساله در ستاد مدیریت سوخت صاحب ثروت میلیاردی شده است



عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با اشاره به این که حساب های بانکی ستاد سوخت و مدیریت حمل و نقل خلاف ضوابط قانونی در بانک های خصوصی است، گفت: نحوه هزینه کرد ارز و اعتبارات در ستاد مدیریت سوخت و حمل و نقل ابهامات زیادی دارد و به نظر می رسد آمارهای غلط با انگیزه های سیاسی به نمایندگان ارائه شده بنابراین باید تحقیق و تفحص صورت گیرد تا موارد مختلف ابهام روشن شده و شفاف شود چرا یک جوان ۲۷ ساله در ستاد مدیریت سوخت صاحب ثروت میلیاردی شده است؟

به گزارش خبرگزاری خانه ملت، نادر قاضی پور در نشست علنی امروز (چهارشنبه۶ دی ماه) مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده متقاضیان تحقیق و تفحص از ستاد مدیریت حمل و نقل سوخت کشور گفت:... قصد نداشته و نداریم از موضع سیاسی به این مسئله وارد شدیم، همچنین هدف سیاسی کاری و یا ورود به حیطه شخصی که قصد کاندید شدن برای ریاست جمهوری دارند نیست، بلکه هدف ما در راستای حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی است و فقط می خواهیم ابعاد تاریک موضوع روشن شود.
...
قاضی پور با انتقاد از آمارهای دروغ و غلط تصریح کرد:

تعداد کارت های صادر شده در حوزه حمل و نقل مجموعاً ۲۱ میلیون و ۲۷۱ هزار و ۸۴۲ قطعه ذکر شده که ۱۳ میلیون آن کارت سوخت بنزینی است و ۷۰۰ هزار مربوط به گاز سوخت و حدود ۸ میلیون مربوط به موتور سیکلت است در صورتی که جمع این ها ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار شده و نیم میلیون کارت سوخت کم شده است.

وی ادامه داد: این آمار کذب آیا براساس غفلت بوده و یا از اهداف سیاسی نشأت گرفته است که این امر ضرورت تحقیق و تفحص را نشان می دهد.
...
وی افزود: طبق ابلاغیه معاون وقت ریاست جمهوری، آقای پرویز داودی قرار بر این شد برای ستاد سوخت حساب بانکی قانونی افتتاح شود و تمامی گردش مالی این ستاد طبق ضوابط قانونی صورت یگرد امروز می خواهیم بدانیم چرا دستور اجرا نشده و حساب های ستاد در بانک های خصوصی است؟ چرا جوان ۲۷ ساله از این ستاد صاحب ثروت میلیاردی شده است.

قاضی پور با انتقاد از ابهامات در هزینه کرد اعتبارات ستاد، گفت: میزان سرمایه برخی مسئولان ستاد پیش از انتصاب چه میزان بوده است؟ رابط افراد در وزارت صنعت، معدن و تجارت چه کسی است؟

عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس تصریح کرد: باید به این تحقیق و تفحص خادمین تسویق، خائنین به قوه قضائیه معرفی، نقص قوانین روشن و عدالت اجرایی شود.،/

تایید پاسدار احمدی مقدم بر نقش مستقیم خامنه ای در کلیه جنایات رژیم




روز گذشته (سه شنبه) پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده کل پلیس رژیم ولایت فقیه با روزنامه کیهان که زیر نظر نماینده خامنه ای اداره می شود و به ارگان بازجویان وزارت اطلاعات معروف است، درباره دستگیریها و سرکوب معترضان به انتخابات مهندسی شده رژیم گفتگو کرده است. احمدی مقدم در این گفتگو مواردی را اشاره و تایید کرده که تا کنون بسیاری بر آنها انگشت گذاشته بودند.
فرمانده پلیس کشور که زیر نظر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی به سرکوب و بگیر و ببند مشغول است، در مورد سرکوب تظاهرات سال 88 و زندان خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد می گوید: "
در یک جلسه ای بعد از فتنه روز عاشورا، ما به ایشان عرض کردیم که یک تعداد از کسانی که در این فتنه دخیل هستند باید دستگیر شوند. فرمودند بروید ابتدا احراز کنید بعد بیاورید پیش من از من مجوز بگیرید. بعد از احراز یک لیست ۴۰ نفره بردیم فرمودند: این چند نفر با من."
اینگونه احمدی مقدم اعتراف می کند که سرکوبهای خونین مردم زیر نظر رهبر و به دستور مستقیم او انجام می گیرد. هرچند احمدی مقدم در مورد کروبی و موسوی مقدم می گوید: "
قرار بود واقعا با اینها برخوردهای جدی کنیم، ولی آقا اجازه ندادند."
اما همین جمله و گفته بالا به طور کامل مشخص می کند که مسوولیت قتل و کشتار در کشور با چه کسی است و فرمان شکنجه، تجاوز جنسی و قتل جوانان در کهریزک و دیگر زندانهای رژیم را چه کسی صادر می کند. پاسدار احمدی مقدم همچنین اعتراف می کند که دستگاه قضایی و حرافی در مورد قانون در کشور پشیزی ارزش ندارد و آنچه بالا دست همه این نهادهای دهن پُرکن قرار دارد، دستور ولی فقیه و شخص علی خامنه ای است. او می گوید: "دستگاه های انتظامی و امنیتی و قضایی به وظیفه خودشان عمل کرده اند و تشکیل پرونده داده اند، ولی در یک مصلحت بالاتری معامله طلحه و زبیر با اینها شده است."

این جملات تصریح می کند که پرونده سازی و خط و نشان کشیدن نهادهای سرکوب زیر نظر خامنه ای تنها پوسته ای از واقعیت است و این اوست که فرمان نهایی در مورد هر عمل جنایتکارانه ای را صادر می کند.
در این گفتگو پاسدار احمدی مقدم از اختیار کامل دستگاه های سرکوب رژیم در بد رفتاری و سرخود عمل کردن با مردم نیز پرده بر می دارد و می گوید
: "اگر قرار بود با متر قانون حرکت کنیم، باید برای هر مورد پرونده تشکیل می‌شد و به دادسرا می‌رفت. اما ما با توافقی که با دستگاه قضایی داریم، سعی کرده‌ایم با این روش از این روند جلوگیری کنیم."
از این واضح تر نمی شود که سخره گرفتن جان و حیثیت و کرامت انسانی شهروندان توسط سرکوبگران ولایت فقیه را بیان کرد. احمدی مقدم به خوبی عیان می کند که نه تنها برای هر موردی که دستگاه زیر نظر او بر خلاف مصالح رژیم تشخیص بدهد، قانونی بر خورد نمی کند، بلکه سرکوبگران در رژیم ولایت فقیه "با متر قانون" نیز حرکت نمی کنند، زیرا زورگویی و سرکوب شهروندان، تجاوز و شکنجه و پایمالی حقوق انسانی و کرامت مردم، برای رژیم ولایت ارزشی ندارد، به همین دلیل دستگاه قضایی با سرکوبگران توافق کرده هر آنگونه خود صلاح می دانند با مردم رفتار کنند.

اعتراف فرمانده کل پلیس کشور و گماشته سرکوبگر خامنه ای، بیانگر عملکرد اراذل و اوباشی است تحت نام پلیس و دستگاه امنیتی که زیر نظر مستقیم ولی فقیه رژیم، علی خامنه ای
 عمل می کنند. گفته های پاسدار احمدی مقدم تایید کننده نقش مستقیم خامنه ای در شکنجه، تجاوز جنسی، قتل و بی قانونی در کشور است.جعفر پویه
             
   

۱۳۹۱ دی ۵, سه‌شنبه

تفاوت کوچک رییس جمهور آلمان با احمدی نژاد!


آرمان امیری نوشته است:
گمان می‌کنید نیازی به توصیف تفاوت‌های عمده دو کشور ایران و آلمان باشد؟ آلمان؛ یکی از غول‌های اقتصادی و صنعتی جهان، کشوری که طی دو جنگ جهانی تقریبا با خاک یکسان شد اما هربار قدرتمندتر و پیشرفته‌تر خود را تجدید بنا کرد، کشوری که مردمانش به اراده، کار گروهی و عملکرد دقیق و با برنامه‌ریزی شهرت دارند و یکی از معدود کشورهایی که توانست با مدیریت صحیح از ضربه جهانی بحران اقتصادی نجات پیدا کند و به ستون اصلی بقای اروپا بدل شود. حال رییس جمهوری این کشور می‌خواهد با شهروندانش سخن بگوید و اتفاقا این گفت و گو تقریبا همزمان شده با گفت و گوی تلویزیونی رییس دولت ایران. به گمان شما رییس جمهوری آلمان چه گفته است؟ آیا از مدیریت بالای دولتی در عبور از بحران اقتصادی سخن گفته؟ آیا از اوج ثبات و اقتدار کشورش تقدیر کرده؟ آیا مردم را برای حفظ انسجام و اتحاد در تمامی امور کشور ستوده است؟ اگر اینگونه گمان می‌کنید، پس شاید به واقع نیازی به توصیف تفاوت‌های عمده دو کشور ایران و آلمان وجود دارد!

- رییس جمهور آلمان در نخستین نطق خود به مناسبت عید کریسمس شهروندان این کشور را فراخواند که همبستگی بیشتری با یکدیگر داشته باشند. همان زمان رییس دولت ایران مشغول تمجید از اتحاد و همکاری ملی در عبور از بحران تحریم و پیاده‌سازی طرح حذف یارانه‌ها بود. احمدی‌نژاد حتی مدعی شد که تمامی کامیون‌داران ایرانی برای موفقیت طرح دولت از خودگذشتگی و فداکاری کرده‌اند!

- یواخیم گاوک، رییس‌جمهور آلمان گفت «پرشتاب‌تر، بی‌ثبات‌تر و سردرگم‌کننده‌تر شدن زندگی سبب شده است که در برخی از شهروندان این کشور حس نا‌امنی ایجاد شود» و در همان حال رییس دولت ایران ابدا احساس نکرد که تورم نجومی، بحران بی‌کاری، تشنج‌های ناگهانی بازار ارز و سکه، مجادلات روزمره ارشدترین مقامات حکومتی، خط و نشان کشیدن‌های دستگاه‌های نظامی-امنیتی برای عالم و آدم، تنگ‌تر شدن حلقه تحریم‌ها و افزایش خطر جنگ، در کنار برخوردهای امنیتی، بازداشت‌های روزانه و اخبار نگران کننده از وضعیت زندانیان «حس ناامنی» را در میان شهروندان ایرانی گسترش داده است. از احمدی‌نژاد مردم بسیار خوشحال و راضی هستند، او فقط نگران برخی از وارد کنندگان عمده بود که نظارت قوه قضائیه بر روی مفاسد اقتصادی آنان و برخورد با پدیده «اختلاس» به مذاقشان خوش نیامده است!

- رییس جمهور آلمان خود اعتراف کرد: «شکاف بین فقیر و غنی روز به روز بیشتر می‌شود» و احمدی‌نژاد به خودش تبریک گفت که دولت توانسته بار را از دوش اقشار کم‌درآمد بردارد و رفاه دهک‌های پایین جامعه را افزایش دهد!

- رییس جمهور آلمان تاکید کرد: «دیگر نکته نگران‌کننده خشونت است. شهروندان در ایستگاه‌های مترو یا در خیابان به خاطر آنکه موی سیاه دارند یا رنگ پوست‌شان تیره است، مورد حمله قرار می‌گیرند» اما احمدی‌نژاد را نه آمار رو به افزایش قتل و جنایت و تجاوز گروهی و زورگیری‌ در ملاء عام نگران می‌کند و نه برخوردهای خشونت‌بار دستگاه‌ها و شخصیتی‌های امنیتی. او با آغوش باز متهم ردیف اول جنایات کهریزک را پذیرفته و چتر امنیتی خود را به دورش گسترده است و پوزخند می‌زند به خانواده قربانیان، افکار عمومی و حتی نمایندگان مجلس.

همه می‌دانیم که تفاوت فاحشی میان ایران و آلمان وجود دارد. اما بد نیست گاهی با خود مرور کنیم در کشوری که یکی از برترین‌ و پیش‌رفته‌ترین ابرقدرت‌های جهان محسوب می‌شود چه فرهنگی رایج است و اینکه ما را هنوز «جهان سومی» می‌خوانند چه نشانه‌هایی دارد؟
منبع:مجمع دیوانگان

آیت الله لاریجانی شریک "رشوه گیران"




موضوع فساد مالی همچنان برگ برنده باندهای قُدرت جمهوری اسلامی علیه یکدیگر است. در پایان بی نتیجه هر جدال بوروکراتیک، می توان شرط بست که مُحتویات پستوی "اسرار نظام" به کوچه ریخته خواهد شد، همانگونه که اینک پرونده چپاول بانکها به بیرون افکنده شده است.
رییس قُوه قضاییه به گونه غیر مُنتظره ای اعلام داشته که "لیستی از افراد در قُوه مُجریه و بانکها" را در اختیار دارد که به گُفته او "رشوه های کلان" گرفته اند. آیت الله صادق لاریجانی به این ترتیب با کُپی برداری از ژست رقیبان خود به جنگ آنها رفته است.
تهدید حریفان با اسامی در جیب، لیست چند صد نفره، پرونده قطور زیر بغل و جُز آن، یک متُد محبوب سُخنگوی فراکسیون نظامی امنیتی دولت، آقای احمدی نژاد، برای باجگیری و یا وادار به سکوت کردن رُقبا است که بارها به گونه موفقیت آمیزی آن را به آزمایش گذاشته است.
چنین می نماید که گُفته های آیت الله لاریجانی واکُنشی به تازه ترین افشاگری آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری باشد. وی با رفع تکلیف از خود در برابر پخش و تقسیم – براساس آمارهای رسمی – 70 هزار میلیارد تومان منابع بانکی، مسوولیت را مُتوجه مرکز نامعلومی به نام "خارج از دولت" گرداند که به ادعای او، دولت و سیستم بانکی را "موظف" به اجرای تصمیم خود کرد. او کمی پیشتر فهرست داده بود: "300 نفر در کشور، 60 درصد پولهای کشور را در جیب خود گذاشته و پس نمی‌دهند."
با این حال تقلید آقای صادق لاریجانی از سُخن پراکنی یک مقام بدون اختیارات قضایی، در حالی که خود بر بالاترین مسند تعقیب و پیگرد مُتهمان نشسته، ناشیانه و ریشخند آمیز به نظر می رسد.
لیست اسامی که او در برابر صورت حریفان تکان می دهد، در حقیقت فهرست وظایفی است که وی و دستگاه زیر فرمانش از انجام آن به هر دلیلی شانه خالی کرده اند. رییس تازه کار قُوه قضاییه با گذاشتن این سند روی میز دعوا، خود را در برابر دو اتهام شراکت در جُرم از طریق عدم پیگیری پرونده یا همدستی با "رشوه گیران" قرار داده است.    منصور امان            
             

۱۳۹۱ دی ۴, دوشنبه

جمله ای که از سایت ریاست جمهوری حذف شد/ دیپلماسی چوب بستنی!


ماجرای واردات چوب بستنی، موضوع جدیدترین مناقشه اقتصادی میان دولت و منتقدانش تبدیل شده است.

« مثلا اگر چوب بستنی وارد می‌شود، این چوب بستنی اگر وسط بستنی گذاشته شود و صادرات شود چیز بدی است؟» این واکنش رئیس جمهور به موضوع واردات چوب بستنی، شاید یکی از موضوعات به ظاهر کوچک گفتگوی تلویزیونی زنده رئیس جمهور در شامگاه 2 دی ماه بود که با اقبال بیشتری از جانب رسانه های نوشتاری و اینترنتی در ایران همراه شد. ماجرایی که البته در پایگاه اطلاع رسانی دولت و سایت ریاست جمهوری از مشروح خبر گفتگوی احمدی نژاد حذف شد. اما با این حال چوب بستنی 10 ماه است به یکی از موضوعات مناقشه های دولت و منتقدانش تبدیل شده است.

این چوب های خبرساز

اولین بار، 12 اردیبهشت ماه بود که جایگاه «چوب بستنی» از یخچال سوپرمارکت ها به جدی ترین بحث های انتقادی و اقتصادی در کشور راه یافت. آن هم توسط رئیس مجلس شورای اسلامی . علی لاریجانی 12 اردیبهشت ماه امسال در همایش حکمت مطهر گفته بود:«یکی از کالاهای وارداتی کشور ما در شرایط فعلی چوب بستنی است که سالانه ۸۰میلیون دلار واردات از کشور آلمان داریم؛ چطور است که دانشمندان ما می‌توانند هسته اتم را بشکافند اما یک چوب بستنی هم نمی‌توانیم در داخل تولید کنیم؟»

ماجرای چوب بستنی های وارداتی به حوزه بهداشت و درمان هم کشیده شد. حسینعلی شهریاری، رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی 16 مهر در مجلس گفت: « متأسفانه ما در زمینه بهداشت و درمان مشکلات فراوانی در کشور داریم که از آن جمله می‌توان به داروهای خارجی که در رابطه با درمان بیماران سرطانی و صعب‌العلاج است، اشاره کرد. متاسفانه در چند ماه گذشته ارز قابل توجهی برای ورود این داروها به کشور داده نشده است، این در حالی است که برای چوب بستنی، عروسک، وسایل بازی بچه‌ها و همچنین خودروهای گرا‌ن‌قیمت ارز ترجیحی داده شده است.»

چوب بستنی، حدود یک هفته بعد باز هم به سخنرانی علی لاریجانی راه یافت. البته این بار با نقل مستقیم از دبیر شورای عالی امنیت ملی. لاریجانی 22 آذرماه در دهمین همایش مدیران و فرماندهان قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا گفت: «واردات کشور از 30 هزار میلیارد دلار امروز تا 80 هزار میلیارد هم رسیده و ما حتی سالانه در حدود 80 میلیون دلار چوب بستنی از آلمان وارد می کنیم. آقای جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی در خصوص واردات برخی کالاها اظهار داشته ما بعد از یک بررسی متوجه شدیم چوب بستنی را از آلمان وارد می کنیم و در سال حدود 70 و 80 میلیون دلار بابت این واردات می پردازیم.

این سخنان، بلافاصله با واکنش ارگان مطبوعاتی دولت همراه شد. عبدالرضا داوری در سرمقاله 26 آذر روزنامه ایران  با حمله به سیاست لاریجانی در استفاده از «کلید واژه چوب بستنی» نوشت: « این‌که جناب لاریجانی برای طعنه زدن به سیاست‌های وارداتی در کشور مداوماً از کلید واژه «چوب بستنی» بهره گرفته و با اتکا به اصل تکرار و تلقین در گفتمان سازی، در هر مجمع و همایشی، واردات «چوب بستنی» را بر سر اقتصاد ایران می‌کوبد، شیوه بدیعی است که تنها از سوی رئیس مجلس اعمال می‌گردد.»

داوری البته در ادامه یادداشتش هم واردات چوب بستنی را نه متعلق به آلمان، بلکه از کشورهای دیگر دانست: «برخلاف نظر آقای علی لاریجانی در مورد واردات چوب بستنی که هر چند ماه یکبار در مجامع عمومی ‌از سوی ایشان و با ادبیاتی مشابه تکرار می‌شود، براساس آمار رسمی‌ گمرک جمهوری اسلامی‌ایران، کارخانه‌های تولید بستنی کشور (در بخش خصوصی و نه دولتی) در 12 ماهه سال 1390، حدود 42 میلیون دلار(و نه 80 میلیون دلار) چوب بستنی از کشور چین (ونه آلمان) وارد کرده‌اند و در مقابل این حجم از واردات، که کمتر از 8 صدم درصد از کل واردات کشور است، تولیدکنندگان بستنی کشور بیش از 900 میلیون دلار بستنی تولید کرده‌اند که حدود 200 میلیون دلار آن به کشورهای همسایه صادر شده است.

جهت استحضار رئیس مجلس نیز ذکر این نکته لازم به نظر می‌رسد که اصولاً چوب مناسب و استاندارد برای تولید چوب بستنی صرفاً در دو کشور روسیه و استرالیا تولید می‌شود که بخش مهمی‌ از این چوب به کشور چین منتقل شده و پس از آن است که غالب تولیدکنندگان بستنی در جهان، چوب بستنی مورد نیاز خود را از کشور چین وارد می‌کنند.»

تاثیر چوب بستنی بر اقتصاد کشور

اما آیا واردات چوب بستنی و صادرات بستنی آن طور که رئیس جمهور می گوید کمکی به اقتصاد ایران می کند؟ نگاهی به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد درباره تاثیر صادرات و واردات بستنی بر اقتصاد کشور که 4 خردادماه در این روزنامه منتشر شد شاید پاسخی به این پرسش باشد.

«علی محمد ابراهیمی، عضو هیات مدیره یکی از برندهای بستنی سازی در کشور می گوید: چوب مورد نیاز برای تولید چوب بستنی تنها در دو کشور استرالیا و شمال شرق روسیه موجود است که کشور روسیه چوب مورد نیاز سازندگان چوب بستنی در چین را تامین و این کشور آن را به سایر کشورها صادر می کند. به گفته وی، تولیدکنندگان بستنی در کشور نیز چوب بستنی مورد نیاز خود را از طریق چین تامین می کنند.

اینکه چرا ایران نمی تواند حتی چوب بستنی را در داخل کشور تولید کند، موضوعی است که یکی دیگر از کارشناسان صنعت بستنی در رابطه با آن به خبرنگار ما، می گوید: چوب بستنی تولید داخل از صیقل لازم برخوردار نیست. در واقع بی کیفیت بودن چوب تولیدی در کشور موجب شده تا تمام صنعتگران فعال در این بخش نیاز خود را از خارج تامین کنند. پرزدار بودن چوب های تولیدی در داخل نیز یکی دیگر از دلایلی است که به گفته این کارشناس موجب شده تا محصولات وارداتی جایگزین تولیدات داخلی شود.»

روزنامه دنیای اقتصاد در بخش دیگری از این گزارش نوشته: «کارشناس یک شرکت تولیدکننده بستنی در پاسخ به این پرسش که چه میزان مواد اولیه بستنی از خارج وارد می شود، می گوید: به جز شیر و شیرخشک مصرفی در تولید بستنی، سایر مواد اولیه از جمله انواع طعم دهنده ها، کاکائو، کره حیوانی و شکر از طریق واردات تامین می شود. به گفته این فعال صنعتی، اقلام و وسایل مورد نیاز برای بسته بندی و برخی ظروف بستنی نیز وارداتی است.  به گفته این کارشناس، برای تولید بستنی افزودن 5 درصد شیرخشک الزامی است که تا چندی پیش شیرخشک مورد نیاز برای تولید بستنی نیز از طریق واردات تامین می شد، اما در حال حاضر تولیدکنندگان داخلی شیرخشک مورد نیاز شرکت های بستنی سازی را تامین می کنند.»

وارداتی که صادرات می شود!

به نظر می رسد چوب بستنی به کلید واژه ای تازه در بحث های سیاسی و اقتصادی میان دولت و منتقدانش تبدیل شده است. کلید واژه ای که در رقابت با کالاهای دیگر وارداتی از چین همچون تیغه برف پاک کن، تنگ ماهی، مسواک، زیر شلواری، میخ، مداد پاک کن، بند شلوار، پولک، تیغ سلمانی، کلاه گیس و...گوی سبقت را ربوده است. کالاهایی که  وارداتش حدود 7 میلیارد دلار خرج روی دست دولت گذاشته است. خرجی که  رئیس جمهور، لااقل در مورد چوب بستنی، ان را به صرفه و اقتصادی می داند!

تقاضای اعاده دادرسی غلامرضا خسروی مردود اعلام شد


غلامرضا خسروی سوادجانی زندانی محکوم به اعدام با مردود اعلام شدن اعاده دادرسی در آستانه اجرای حکم اعدام قرار گرفت.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در خواست اعاده دادرسی غلامرضا خسروی سوادجانی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام از سوی شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور مردود اعلام شد و وی در آستانه مجازات اعدام قرار گرفت.
وکیل پرونده غلامرضا خسروی، خانم شیما قوشه در تاریخ ۲۴ آبان ماه سال جاری تقاضای اعاده دادرسی پرونده وی را طبق ماده ۲۷۲ قانون اعداه دادرسی کیفری مبنی بر "عدم توجه دادگاه بدوی به دلایل استنادی و اشتباه قاضی در رای صادره" به دیوان عالی کشور ارائه نموده بود.
ولی در اقدامی غیر قانونی و نامتعارف این تقاضامجددا به شعبه ۳۱ دیوان که حکم اعدام را تایید کرده بود ارجاع شد، درصورتیکه قانونا لازم بودجهت عدالت در رای، پرونده غلامرضا خسروی به شعبه هم ارز ارائه شود.
روز شنبه ۲۵ آذر ماه طبق انتظاری که می‌رفت شعبه مذکور اعلام می‌کند اعاده دادرسی پرونده را مردود می‌داند و علت را "ماده ۲۷۲ قانون کیفری وعدم ارائه ادله جدید"، اعلام می‌نماید.
درصورتیکه درخواست اعاده براساس بند "عدم توجه دادگاه بدوی به دلایل استنادی و اشتباه قاضی دررای صادره" بوده است.
چراکه آنچه درهردادگاهی مورد رسیدگی قرارمیگیرد، افعال مجرمانه است نه عنوان اتهامی و هردادگاهی می‌تواند برای یک فعل مجرمانه، عنوانی را انتخاب کند که با دادگاه دیگر متفاوت باشد ودر پرونده غلامرضا خسروی افعال مجرمانه یکی بوده ولی با عناوین مختلف.
غلامرضا خسروی سوادجانی که پیش‌تر در سال ۶۰ و در سن ۱۶ سالگی بازداشت و در سال ۶۵ پس از اتمام محکومیتش آزاد شده است به دلیل کمک مالی به یک شبکه ماهواره‌ای متعلق به یک گروه سیاسی و با شکایت وزارت اطلاعات مجددا در ۵ اسفند ماه سال ۸۶ بازداشت شده است؛ نامبرده پس از طی مراحل بازجویی در شرایط سخت بازداشتگاه‌های مختلف تا کنون بیش از ۴۰ ماه تحمل حبس انفرادی نموده است.

با تعطیلی آرد یاسوج کارگران در آستانه بازنشستگی بیکار شدند


 نماینده کارگران کارخانه آرد کلوکز و نشاسته یاسوج از انحلال این کارخانه و بیکاری ۷۵ کارگر رسمی و ۱۱ کارگر قراردادی در شرف بازنشستگی خبر داد.
جهانگیر منطقیان با اعلام این خبر به ایلنا گفت: ۷۵ نفر از کارگران رسمی و با سابقه ۲۰ سال خدمت در صنعت تولید آرد، نشاسته، گلوکز، دکستروز و خوراک دام، که با امتیاز مشاغل سخت وزیان آور در شرف بازنشستگی بودند با انحلال کارخانه به بهانه نداشتن صرفه اقتصادی، بیکار شده‌اند.
او با بیان اینکه انحلال این کارخانه قانونی نیست اظهار داشت: این مسأله سوء استفاده از قانون است چرا که فعالیت کارخانه و استفاده از کارگران توجیه اقتصادی دارد.
عضو شورای اسلامی کار کارگران کارخانه آرد، گلوکز و نشاسته یاسوج تصریح کرد: در سال حمایت از تولید ملی که باید به وضعیت اشتغال بیشتر رسیدگی شود، چرا باید کارخانه‌ای با ظرفیت بالای اشتغال تعطیل شده و کارگران آن بیکار شوند.
او تعداد کارگران این کارخانه را در سال ۸۲ تا ۸۴ حدود ۳۰۰ نفر عنوان کرد و گفت: از سال ۸۴ به بعد ۱۲۰ کارگر بازخرید شدند و به مرور این تعداد تا سال ۹۰ به ۸۶ نفر رسید که تعداد ۷۰ نفر آنان نیز تا پایان سال ۹۲ شرایط بازنشستگی خواهند داشت.
وی ادامه داد: هرکدام از این کارگران به صورت میانگین پنج نفر را تحت تکفل خود دارند و بیکاری این کارگران تبعات منفی در استان به همراه داشته است؛ از مسوولان می‌خواهیم که در خصوص این مشکل چاره اندیشی کنند.

سید علی آورین ،آورین گویان!


اقبال ماهوری
۰۳ دی ۱۳۹۱

تحریمهای تازه اتحادیه اروپا، جهشی چشمگیر علیه جمهوری اسلامی



تحریمهای اتحادیه اروپا که از روز شنبه 22 دسامبر به دست اجرا گذاشته می شود، نشان از چرخش سیاسی چشمگیر 27 عضو اتحادیه اروپا دارد. پیشتر، اتحادیه اروپا گامهای کوتاه تری نسبت به آمریکا برداشته بود و تحریمهای آنها تنها شامل محدودیتهای ویژه اقتصادی بر اشخاص و شرکتها می شد. آنها ادعا می کردند که نگران فشار تحریمها بر مردم ایران هستند و همزمان، جمهوری اسلامی با تغییر نام و تقلب، به فعالیتهای خود کما بیش ادامه می داد. تحریمهای جدید به روشنی هر گونه نقل و انتقال و معامله به هر نام و در هر شکل را در بر می گیرد و  اقلام مورد نیاز مردم مانند کمکهای انسانی، غذایی و دارویی را مورد استثنا قرار می دهد.
تحریمهای اتحادیه اروپا حوزه های بانکداری، کشتیرانی و صادرات گاز را در بر گرفته است. همچنین نقل و انتقال میان بانکهای ایرانی و اروپایی، واردات گاز از ایران - و در حالیکه پیشتر خرید نفت ممنوع شده بود - نقل و انتقال و انبار نفت ایران از طریق شرکتهای اروپایی نیز ممنوع شده است. مفاد این اقدامات در 15 اکتبر سال جاری به تصویب کشورهای عضو رسیده بود و اکنون به این وسیله اجرایی می شود
در همین حال، بر اساس گزارش نشریه اداری اتحادیه اروپا، این اتحادیه تحریمهای تازه ای را علیه 18 شرکت و یک فرد که در فعالیتهای هسته ای جمهوری اسلامی شرکت داشته و یا از آن پشتیبانی می کنند را اعلام کرد. بدین ترتیب شمار شرکتهای تحت تحریم اتحادیه اروپا به 490 و اشخاص تحریم شده به 105 نفر رسید.
شایان توجه آنکه، یک روز پیشتر (21 دسامبر)، وزارت دارایی آمریکا نیز چهار شرکت و یک نفر را به دلیل ارتباط با برنامه های هسته ای و موشکی جمهوری اسلامی در لیست سیاه خود قرار داد. وزارت دارایی آمریکا می گوید که یکی از این شرکتها (شرکت واردات و صادرات "ساد")، از سوی سازمان صنایع دفاع ایران برای ارتش سوریه تجهیزاتی ارسال کرده که به تولید خمپاره و موشک برای استفاده علیه مردم این کشور کمک می کند. بر اساس تحریمهای شورای امنیت، رژیم ایران حق صدور تسلیحات نظامی به کشورهای دیگر را ندارد.
یک روز پیش از آن، شورای امنیت سازمان ملل دو شرکت را به دلیل انتقال سلاح به سوریه تحریم کرده بود. در همین زمینه کانادا نیز سپاه قدس را در لیست تروریستی قرار داد.
سلسله تحریمهای همه جانبه و گسترده علیه جمهوری اسلامی در کمتر از یک هفته و پیش از مذاکرات 16 ژانویه ضربات پتکی بر سر رژیم هستند تا این واقعیت را حک کنند که راه های دوز و کلک بسته شده و همه سوراخهای گریز از بن بستی که بدان دچار شده، مسدود گردیده است.  

لیلا جدیدی             


۱۳۹۱ دی ۳, یکشنبه

ملک زاده معاون فاسد احمدی‌نژاد: وجود ارزشمند حضرت‌ آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ، معجزه الهی برای مردم ایران و جهان اسلام است




معاون  رئیس‌ دولت و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با اشاره به  ارادت مردم جهان اسلام به رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با وزیر  مقررات ملی و خدمات گردشگری پاکستان ، گفت: وجود ارزشمند حضرت آیت‌الله  العظمی خامنه‌ای ، یک معجزه الهی برای مردم ایران و جهان اسلام است.
به  گزارش میراث آریا  ،«محمدشریف  ملک‌زاده» عصر امروز با بیان این مطلب در دیدار با وزیر مقررات ملی و خدمات  گردشگری پاکستان در مشهد مقدس با اشاره به بیان مکنونات قلبی و اظهار  ارادت ویژه «فردوس عاشق اعوان» به رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در این  نشست ، وجود ارزشمند حضرت‌ آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را یک معجزه الهی برای  مردم ایران و جهان اسلام دانست و از ابراز علاقه مردم و دولت پاکستان به  رهبری جمهوری اسلامی ایران تشکر کرد.

ملک‌زاده با ابراز خوشحالی از ملاقات با وزیر مقررات ملی و خدمات  گردشگری پاکستان با اشاره به اشتراکات فرهنگی و دینی دو کشور اضافه کرد:  رئیس جمهور اسلامی ایران و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری  هیچگونه مشکلی برای توسعه گردشگری با پاکستان قائل نیستند و به هیچ  محدودیتی در این زمینه اعتقاد نداریم.
معاون رئیس‌ دولت همچنین به موضوع لغو روادید بین ایران و پاکستان اشاره  کرد و افزود: در این خصوص هیچ محدودیتی وجود ندارد و به عنوان رئیس سازمان  میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شخصا این موضوع را پی‌گیری می‌کنم.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به جاذبه‌ها و زیبایی‌های  بی‌نظیر جمهوری اسلامی ایران از وزیر مقررات ملی و خدمات گردشگری پاکستان و  همکاران وی برای بازدید از شهرهای مختلف ایران از جمله اصفهان و شیراز  دعوت به عمل آورد.

نتانیاهو: اگر دوباره نخست‌وزیر شوم، ایران موضوع اصلی کارم خواهد بود


نتانیاهو: اگر دوباره نخست‌وزیر شوم، ایران موضوع اصلی کارم خواهد بود 

 
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل گفته است که اگر نتایج انتخابات پیش‌رو به گونه‌ای باشد که بتواند دوباره دولت تشکیل دهد، تهدید هسته‌ای ایران علیه اسرائیل، اصلی‌ترین موضوع مورد توجه دولتش خواهد بود.
آقای نتانیاهو اواسط سال ۲۰۱۳ میلادی را به عنوان "خط قرمز" برای مقابله با فعالیت‌های ایران در غنی‌سازی اورانیوم تعیین کرده است.
 
مخالفان فعالیت‌های هسته‌ای ایران، از جمله اسرائیل می‌گویند که برنامه هسته‌ای ایران به منظور دست یافتن به امکان تولید بمب اتمی انجام می‌شود.
ایران همواره این ادعا را رد کرده و گفته است که در چارچوب برنامه هسته‌ایش اهدافی صلح‌آمیز را دنبال می‌کند.
بنیامین نتانیاهو در گفت‌وگو با شبکه دو تلویزیون اسرائیل گفت: "اگر آرای لازم را به دست آورم، جلوگیری از هسته‌ای شدن ایران هدف اصلی من در دور آتی (نخست‌وزیری) خواهد بود."
او اضافه کرد: "حتی یک روز نیست که با رهبران خارجی درباره ایران صحبت نکنم. این موضوعی است که همیشه مطرح بوده و همچنان مطرح خواهد بود."
نخست‌وزیر اسرائیل مهرماه امسال در مجمع عمومی سازمان ملل متحد کلیک گفت که ایران می‌تواند تا بهار یا تابستان سال آینده به مقدار کافی اورانیوم غنی‌شده با درصد بالا برای تولید بمب اتم دسترسی پیدا کند.
او از جامعه بین‌الملل خواست تا "خط قرمزی" را برای برنامه هسته‌ای ایران تعیین کنند و اضافه کرد: "تعیین خط قرمز به جنگ نمی‌انجامد، بلکه باعث جلوگیری از بروز یک جنگ احتمالی می‌شود. هیچ‌چیز بیشتر از یک ایران اتمی جامعه جهانی را به خطر نمی‌اندازد."
نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که حزب راستگرای لیکود، تحت رهبری آقای نتانیاهو از جمله پیشتازان انتخابات پیش‌رو است.
انتخابات پارلمانی زودهنگام اسرائیل روز ۲۲ ژانویه برگزار خواهد شد.
دولت ائتلافی آقای نتانیاهو از سال ۲۰۰۹ میلادی قدرت را در اسرائیل در دست داشته است و او در صورت موفقیت حزب تحت رهبریش در انتخابات پیش رو، می‌ تواند دوباره نخست وزیر شود.

۱۳۹۱ دی ۲, شنبه

همایش ساندیس خوران بابلسر(شناسایی مزدوران رژیم)







گزارش عباس بادفر زندانی سیاسی زندان رجایی شهر به احمد شهید


عباس بادفر، یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق با وجودی که تحت نظارت کمیساریای عالی پناهندگان قرار داشت از سوی دولت عراق به ایران استرداد شد و در دادگاه انقلاب به ۱۰ سال حبس تعزیری توام با تبعید به زندان رجایی شهر کرج محکوم شد.
وی طی نامه ای خطاب به احمد شهید میگوید: در اواخر پاییز ۱۳۸۷ از قرارگاه اشرف واقع در عراق خارج شدم و اعلام کردم که از سازمان مجاهدین خلق جدا شده‌ام و تحویل مقامات امریکایی شدم و بعد امریکایی‌ها مرا به نیروهای امنیت ملی عراق تحویل دادند.
مدتی را در زندان مرکزی بغداد زندانی شدم و به کمک صلیب سرخ جهانی بدلیل اینکه هیچ جرمی را مرتکب نشده بودم از زندان خارج و توسط نیروهای امنیتی عراق تحت الحفظ نگهداری شدم و در طول این مدت تحت حمایت صلیب سرخ جهانی قرار گرفتم و با کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد به قصد خروج از عراق و رفتن به کشور ثالث مصاحبه کردم ولی توسط نیروهای امنیت ملی عراق اخراج و توسط ماموران ایران به ایران بازگردانده شدم و در تاریخ (۱۳۸۸/۰۶/۰۲) وارد ایران شدم و از لحظهٔ ورودم بازداشت و محاکمه شدم.
متن کامل نامه عباس بادفر که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر می‌خوانید:
گزارشی به احمد شهید گزارشگر ویژهٔ حقوق بشر ملل متحد در امور ایران
جناب آقای احمد شهید
اینجانب عباس بادفر فرزند عبدالکریم ۲۹ ساله اهل ایرانشهر که هم اکنون در بند ۱۲ زندان گوهردشت کرج بسر می‌برم. در اواخر پاییز ۱۳۸۷ از قرارگاه اشرف واقع در عراق خارج شدم و اعلام کردم که از سازمان مجاهدین خلق جدا شده‌ام و تحویل مقامات امریکایی شدم و بعد امریکایی‌ها مرا به نیروهای امنیت ملی عراق تحویل دادند.
مدتی را در زندان مرکزی بغداد زندانی شدم و به کمک صلیب سرخ جهانی بدلیل اینکه هیچ جرمی را مرتکب نشده بودم از زندان خارج و توسط نیروهای امنیتی عراق تحت الحفظ نگهداری شدم و در طول این مدت تحت حمایت صلیب سرخ جهانی قرار گرفتم و با کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد به قصد خروج از عراق و رفتن به کشور ثالث مصاحبه کردم ولی توسط نیروهای امنیت ملی عراق اخراج و توسط ماموران ایران، به ایران بازگردانده شدم و در تاریخ (۱۳۸۸/۰۶/۰۲) وارد ایران شدم و از لحظهٔ ورودم بازداشت و محاکمه شدم.
(در شعبه ۲۸ توسط قاضی مقیسه به ۱۰ سال حبس محکوم شدم و در شعبه ۳۶ توسط قاضی زرگر حکم من تایید شد) این در حالی بود که اذعان داشتم که از سازمان مجاهدین خلق جدا شده‌ام و در هیچ عملیات نظامی شرکت نداشته‌ام ولی بر خلاف ادعای مقامات ایران که بار‌ها اعلام کرده بودند که هرکس اشرف را ترک کند (جز تعداد معدودی که در ایران تحت تعقیب هستند) آزاد می‌شوند و می‌توانند به زندگی خود ادامه دهند، ۳ ماه در بند دو الف زندان اوین در سلول انفرادی زندانی بودم و ۵ ماه در سلول انفرادی بند ۲۰۹ .
من محاکمه و به ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان گوهردشت محکوم شدم و اکنون ۴ سال است که در زندان بسر می‌برم و در طی این چهار سال ماه‌های زیادی را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه و بازجویی قرار داشتم و همینطور مدتی طولانی را در بد‌ترین بندهای زندان گوهردشت گذراندم و سالهاست که بدون ملاقات و حتی تماس تلفنی با خانواده‌ام بسر می‌برم در حالی که انتظار دارم که شما بعنوان گزارشگر ویژهٔ حقوق بسر سازمان ملل پرونده‌ام را بعنوان یکی از مصادیق نقض حقوق بشر در ایران پیگیری کنید.
عباس بادفر-زندان گوهردشت
۱۳۰۱/۱۰/۲۷