۱۳۹۱ تیر ۳, شنبه

از استانبول به مُسکو و برعکس




دور سوم وقت گذرانی در مُسکو نیز به همان نتایجی دست یافت که دیدارهای پیشین در استانبول و بغداد در بر داشت؛ هیچ! از این زاویه، می توان نشست در روسیه را یک شکست  از پیش اعلام شده دانست که در راه گُلگتا با صلیب بر دوش به مُسکو رسید و از این نُقطه راهی استانبول خواهد شد.            
این نتیجه می تواند تقدیری ناگُزیر نباشد، اگر آیت الله  خامنه ای، تیول دار پروژه بُمب هسته ای، همه ی تلاش خود و ذخایر کشور را صرف نخوردن جام زهر نمی کرد و فرستادگان او به نشستهای چاره جویی، وظیفه دیگری جُز یافتن سوراخ فرار و نجات ارباب از مهلکه بدون پرداخت هزینه می داشتند.   
چکیده ی این سیاست مُخرب و لو رفته، در آنچه که حاکمان ایران "سیاست بُرد-بُرد" می نامند، مُتجلی شده است. درخواست فانتزی نمایندگان آیت الله خامنه ای در مُسکو برای "به رسمیت شناختن حق غنی سازی اورانیوم" در حالی در برابر طرفهای خارجی گذاشته می شود که موضوع اصلی کشمکش یعنی، مقاصد و اهداف رژیم وی از فعالیتهای هسته ای همچنان روی میز است و حُکومت با تمام توان و از طریق جلوگیری از اقدامات عملی برای رفع سووظن، آن را تقویت می کند. 
از این رو، طبیعی است که طرفهای خارجی رژیم حاضر نیستند آنچه که فقط در انتهای یک پروسه موفقیت آمیز اعتماد سازی می تواند موضوع بحث باشد را در این مرحله به دامان آن بگُذارند، در حالی که نمی توانند یقین داشته باشند حاکمان ایران از این شناسایی به مثابه مُجوز چه اقدامی سود خواهند جست.     
تلاش ناکام رژیم جمهوری اسلامی برای دور زدن محورهای بُحران با طرح مسایل و خواسته های اغلب خارج از موضوع و در مواردی گزاف، نُکته تازه ای نیست. تازه آن است که این بار حاکمان تهران با کارتهای خود، دست حریف را بازی می کنند. آمریکا و اُروپا هنوز می توانند با خونسردی ترفندهای مُلاها را تماشاگر باشند؛ تحریمها در حال اثر گذاری بر منابع حیاتی رژیم است و پیچ فشار از اول ماه جولای (11 تیر) به گونه تحمُل ناپذیرتری چرخانده خواهد شد.منصور امان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر