محمود احمدی نژاد گفته که گلوگاه بودجه را در دست گرفته و قفل سنگینی بر آن زده است تا "بیش از ۹۰۰ پروژه بزرگ در کشور تا پایان عمر دولت دهم به اتمام برسد."
به گفته آقای احمدی نژاد، معمول این بود که دولت های می آمدند و پروژه هایی را آغاز می کردند اما هنگامی که کار دولت به اتمام می رسید بسیاری از کارها نیمه تمام می ماند، و دولت بعدی باید آن را تمام می کرد.
رئیس جمهور ایران می گوید برای حل این مشکل، جلسات زیادی برگزار شده تا این که چنین اتفاقی نیفتد برای همین هم "به این نتیجه رسیدیم که تمام پروژه های بزرگ اصلی را به اتمام برسانیم."
دولت برای این کار طرحی به نام طرح ماندگار را تعریف کرده و می گوید که می خواهد با وجود انتقادها پروژه های بزرگی را که در هفت سال گذشته شروع کرده تمام کند.
گزارشها نشان می دهد که دولت در اجرای پروژه ها حتی برخی از طرح هایی که در دولت محمد خاتمی شروع شده بود اما در این سالها به اتمام نرسیده را نیز در قالب این طرح اجرا می کند.
تلاش دولت برای اجرای سریعتر بخشی از پروژه ها در جای خود اهمیت دارد اما به لحاظ قانونی آیا دولت می تواند بخش اعظم بودجه اش را صرف تعداد معینی پروژه کند؟
در قوانین بودجه سالانه معمولا بودجه هر پروژه و طرحی در طول یک سال از پیش مشخص است و مجلس نیز در بررسی جزئیات بودجه معمولا آنها را تصویب می کند.
آنچه در این میان اهمیت دارد این است که اگر دولت بخواهد همین ۹۰۰ پروژه بزرگ را اجرا کند باید بخشی از پروژه های دیگر را که جایی در این فهرست ندارند، حذف کرده یا بودجه آنها را کم کند؟
به نظر می رسد که دولت جز این، راهی در پیش ندارد و شاید برای همین است که آقای احمدی نژاد می گوید برخی اعتراض کرده اند ولی این سدها و کارخانه ها باید تمام شود و "من قبلا گفتم که اگر تا دو سال قبل همه چشم به خزانه داشتند تا پولی از خزانه بگیرند باید این موضوع محدود شود."
برای اجرای هر پروژه ای سالانه بودجه معینی در نظر گرفته می شود و در سالهایی فعالیت سازمان مدیریت و برنامه ریزی، مبنای اختصاص بودجه، میزان پیشرفت کار بود و در دوره های معینی مثلا سه ماهه یا شش ماه میزان پیشرفت پروژه ها اعلام می شد و این سازمان دستور پرداخت بخشی از بودجه را می داد.
از زمانی که در سال ۱۳۸۵ محمود احمدی نژاد تصمیم گرفت واحدهای استانی سازمان مدیریت و برنامه ریزی را با استانداری ها ادغام کند، این بحث مطرح شد که استانداری ها معمولا کار سیاسی و امنیتی می کنند در حالی که سازمان مدیریت کار اقتصادی می کند و ادغام این دو می تواند مشکل آفرین باشد و در اجرای پروژه های خلل ایجاد کند.
یک سال بعد وقتی سازمان مدیریت و برنامه ریز منحل شد، بحث در باره عوارض چنین تصمیمی دامنه گسترده ای پیدا کرد. دلیل هم این بود که اگر چه مدیر سازمان مدیریت و برنامه ریزی معاون رئیس جمهور بود ولی این سازمان وقتی به دولت اجازه می داد که پروژه تازه ای را شروع کند که منبع مالی آن را تامین کرده باشد.
جابه جایی بودجه هم به این سادگی که دولت اکنون می گوید، امکان پذیر نبود و شاید بزرگترین دلیل دولت آقای احمدی نژاد برای انحلال این نهاد ۶۰ ساله هم این بود که دستش در اجرای کارها بازتر باشد.
مدیریت بودجه
اکنون بعد از گذشت پنج سال از انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی دوباره زمزمه احیای این سازمان به گوش می رسد و غلامرضا کاتب نماینده گرمسار در مجلس گفته که "برای اینکه نظام برنامهریزی و بودجه ریزی از یک عقلانیت و پشتیبانی کامل برخوردار باشد تصمیم دارد طرح احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی را در مجلس مطرح کند.
در زمان انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی، کارشناسان معتقد بودند که دولت آقای احمدی نژاد به "تصمیمات خلق الساعه و کارشناسی نشده" عادت دارد و چون این سازمان را مانع کارهایش می دانست آن را منحل کرد و همه چیز را تحت کنترل خودش گرفت.
به نظر نمی رسد حتی در صورت موافقت مجلس با احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی، خللی در تصمیم دولت آقای احمدی نژاد ایجاد شود که برنامه های اقتصادی متعددی را در چند سال گذشته به اجرا گذاشته اما در بسیاری از آنها نتوانسته است به اهدافش برسد.
بنگاه های زود بازده و سهام عدالت شاید روشن ترین طرح هایی است که دولت آقای احمدی نژاد با سرو صدای زیاد آنها را اجرا کرد اما کمترین نتیجه را از آنها گرفت و مسکن مهر هم که با بودجه سنگین برای کمک به اقشار آسیب پذیر دنبال می شود، تنها مرهم دردی است که زخمش در اولین سالهای ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ایجاد شد.
طرح مسکن مهر نیز با آنکه در کنترل قیمت مسکن، تاثیر گذار بوده اما برخی کارشناسان بر این باورند که دولت اساسا نمی تواند به این شیوه برای ساخت مسکن ادامه بدهد. چون در شرایط معمول بخش عمده ساخت مسکن بر عهده بخش خصوصی بوده است ولی در سالهای اخیر دولت با فشار بانکها را مجبور کرده که بخشی از سرمایه خود را با بهره کم در اختیار مسکن مهر بگذارند.
اکنون آقای احمدی نژاد می گوید بر بودجه قفل زده تا پروژه های مورد نظرش اجرا شود و دیگر مانند گذشته چشم به خزانه نداشته باشند، کاری که از وظایف سازمان مدیریت و برنامه ریزی بود.
به نظر می رسد آقای احمدی نژاد که سازمان مدیریت و برنامه ریزی را "آمریکایی" می دانست و به نظرش "کشاورزی و فرهنگ" را نابود کرده بود، حالا وظایفش را در حالی شخصا به عهده می گیرد که نامی از این نهاد شصت ساله در میان نیست.
در عین حال، برخی کارشناسان می گویند که در سالهای اخیر نیز آقای احمدی نژاد به خصوص بعد از انحلال سازمان مدیریت شخصا بودجه را مدیریت می کرد و معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی به عنوان جانشین سازمان مدیریت، گوش به فرمان شخص آقای احمدی نژاد و برنامه های دست و دلبازانه اش بود.
به نظر می رسد در ماههای پایانی دوره ریاست جمهوری، آقای احمدی نژاد خود شخصا کنترل بودجه را در اختیار گرفته است و میکوشد از این طریق، بخشی از ناکامی های هفت سال گذشته را جبران کند. بیبیسی: کاوه امیدوار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر