در هر تُند پیچ بحرانی، چوبه های دار، ابزارهای شکنجه و سیاهچالها پر رونق می شود. میزان خشونت اعمال شده در دستگیری فعالان کارگری و اجتماعی، اعدام فَله ای زندانیان سیاسی و عمومی نشان دهنده بحران سرنگونی است. بحرانی که پایوران رژیم برای کاهش آن بیش از هر زمان خونخوارتر شده اند.
بر اساس خبرهای منتشر شده 5 تن از هموطنان عرب، فعال در زمینه حقوق بشر در شهر رامشیر به اعدام محکوم شده اند. جرم این افراد بر اساس حکم بیدادگاههای رژیم، اقدام علیه امنیت کشور و محاربه با خدا اعلام شده است. کشتن فعالان مدنی عرب زبان همچون کشتن جوانان در شهرهای مختلف در شرایط فعلی شدت بیشتری پیدا کرده است.
استبداد مذهبی حاکم از یک طرف در روابط بین المللی بر سر توقف غنی سازی و تحریمهای اعمال شده از طرف سازمان ملل متحد دچار بن بست شده و از طرف دیگر شرایط اقتصادی آن چنان بحرانی و فاجعه بار است که همه در انتظار یک انفجار اجتماعی هستند.
حکومت گرفتار در چَنبَره بحرانهای داخلی و خارجی و در سراشیبی سقوط، شدت سرکوب را بالا می بَرَد و این تنها ابزار بقای حاکمیت است.
حکم رضا شهابی فعال سندیکای شرکت واحد نمونه ای از این وضعیت بحرانی رژیم است. رضا شهابی که با بیماری و عدم امکانات پزشکی زیر سخت ترین فشارها در زندان است، در بیدادگاه تجدید نظر تهران به 6 سال حبس، 5 سال محرومیت از فعالیت سندیکایی و 7 میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده است. شرم و ننگ بر این رژیم و ولی فقیه اش باد که با شعار عدالت، استبداد را برقرار نموده و کارگران را که به صورت مسالمت آمیز و با دستانی خالی برای گرفتن حقوق اولیه شان تلاش کرده اند را این چنین از حقوق انسانی شان محروم می کند. سرکردگان نهادهای امنیتی رژیم فکر می کنند که جنبش کارگری برای دستیابی به حقوق مسلم خود با به حبس کشیدن فعالان آن متوقف می شود. همان طور که بگیر و ببندها بیش از سه دهه از عمر رژیم نتوانسته است بحران رژیم را پاسخ دهد. زیرا ماهیت این رژیم بحرانزا است و حل بحران کشور و جامعه در گام اول در نابود کردن این رژیم است.زینت میرهاشمی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر