۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

وقتی یک بُحران دارای چهره می شود




در همان هنگام که "نظام"، دسته های مُسلح را برای اشغال خیابانها و میدانهای اصلی به پایتخت گُسیل داشته تا مردُم کوچه بازار را در حالت کیش نگه دارد، جنگ قُدرت در تالارها و ستادهای فرمانروایی آن نیز، بدون آنکه نتیجه ای در چشم انداز داشته باشد، با شدت و پُر سروصدا جریان دارد. این چهره واقعی بُحرانی است که در "بالا" و "پایین" گریبان رژیم ولایت فقیه را سفت و سخت در پنجه دارد.
بدتر از این، چنین می نماید که حاکمان جمهوری اسلامی راه حلی برای برون رفت از وضعیتی که در آن بسر می برند، نداشته باشند. تحرُکاتی که "نظام" روی دو محور یاد شده انجام می دهد، امکان نتیجه گیری دیگری را به جا نمی گذارد. در حقیقت فعالیت اصلی و چشمگیر حُکومت در پهنه های چالش زا، از سطح واکُنش در برابر آثار مادی آنها فراتر نمی رود.
کیست که نداند دستجات مُسلحی که "نظام" هر روز آنها را با رنگ و ظاهر تازه و در قالب دیگری روی سطح مُشکلات به حرکت در می آورد، نمی توانند سد اطمینان پذیری برای حفاظت از آن در مُقابل انفجار نارضایتی مُتراکم شده زیر پایش به حساب آیند؟
به خط کردن تُفنگچی و باتوم کش در برابر آثار و پیامدهای بُحران فراگیر، از همان منطق درمانده ای پیروی می کند که تنظیم بازار ارز و حفظ ارزش ریال را در کف قُدرت لباس شخصیها و ابواب جمعی دستگاه های امنیتی می بیند. همانگونه که در بازار ارز، قوانین اقتصادی در انتها قواعد بازی را بر هوسبازیهای نظامی – امنیتی تحمیل کرد، در صحنه جامعه نیز به همین صورت قوانین اجتماعی، شکل گرفته از نیازها و خواسته های مردُم، بر سمت بُلند تر چوب مُوازنه نشسته است.
اقدامات "نظام" برای به دست گرفتن مهار یک بُحران مُوازی دیگر و این بار در دستگاه قُدرت نیز به همین اندازه از به حساب آورده شدن به عُنوان راه حل فاصله زیادی دارد. در حالی که هیچیک از طرفهای درگیر قادر به حذف حریفان خود نیستند، جدال در مرکز هرچه بیشتر به یک جنگ فرسایشی تبدیل گردیده که هر روز به بخشهای بیشتری از حُکومت سرایت می کند و شکافها و صف آراییهای تازه ای را پدید می آورد.
طرح "سووال از رییس جمهور" و طرح "الی بیت المُقدس"، علامتهای راهنمایی هستند که به سوی بُحران فزاینده و همه جانبه رژیم ولایت فقیه اشاره می کنند. آنها همچنین عُمق و پهنای بُن بستی که راهکارهای حُکومت در حصار آن در رفت و برگشت است را به تماشا گذاشته اند.منصور امان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر