۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

مراسم دوازدهمين سالگرد درگذشت شاعر همدست توده ها برسر مزارش




نه عادلانه نه زيبا بود
جهان
پيش از آن‌كه ما به صحنه برآييم.
به عدلِ دست ‌نايافته‌ انديشيديم
و زيبايى
در وجود آمد.
دوم مردادماه سالگرد درگذشت شاعر بزرگى است كه اكنون بيش از هر زمان ديگر حضور زنده‌ى او را حس مي‌كنيم؛ شاعر بزرگى كه همه‌ى هستى شعريِ خود را وثيقه‌ى كار شاعرانه‌ى سترگى كرد كه به نيروى تخيّلِ خلاق و گره‌خوردگيِ عاطفيِ قدرتِ معنوى و خواستِ آزادي، جهانى آفريد كه در آن نشانى از نفرت و ديگركُشى و نابرابرى نيست، جهانى چنان دل‌انگيز و رعنا كه شايسته‌ى آزادترين انسان است؛ شاعرى بزرگ كه در همه‌ى عمر نه از تلخى و گزندگيِ واقعيت گريخت و نه به يوغ بندگيِ واقعيت گردن نهاد.

هنگامى كه تخيل شاعرانه‌اش بال گسترد و به اوج‌ها پركشيد، گردن‌فراز و مغرور، بر "سرنوشت" انسان تسخر زد، چرا كه انسانِ شعر او كه به "هيئتِ ما" زاده شد، سرگذشت خود را خود رقم زد؛ به هيئت آن "غول زيبا" كه شاعر با باورِ بي‌گمان به تبار جليلِ انسانِ آزاد به بازآفرينى او برخاسته بود؛ غول زيبايى كه نمي‌خواست ". . . منظر جهان را / تنها از رخنه‌ى تنگ‌چشميِ / حصار شرارت . . ." بنگرد. انسانى كه بر شك و هر آن‌چه اميد و يقين به رهايى را جز سرابى وهم‌ناك نمي‌ديد، مي‌شوريد. غول زيبايى كه شايد در برابر نيروهاى سياهى و تباهى از پا درآيد اما هرگز شكست نمي‌شناسد و گويى سيّاله‌ى آتش‌ناكِ خشم و خروشى كه در رگ و پوستِ او دويده است جز با زيبايى و عشق و حقيقت و عدل آرام نمي‌گيرد.

چنين بود "بامدادِ" ما، اين سرودخوانِ آزادى !

در دوازدهمين سالگرد درگذشت احمد شاملو، ياران و دوستداران‌اش در عصرِ روز 2 مرداد بر سر مزار او يادش را گرامى مي‌دارند.

كانون نويسندگان ايران
30
تيرماه 1390

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر