۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

حمله شدید یک آیت الله به خامنه ای و باند حاکم



سایت اصلاح طلب حکومتی کلمه : یخشهای از سخنان  آیت الله دستغیب در دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاه های شیراز با ایشان به گزارش پایگاه اینترنتی وی:

امیدوارم که زندانیان سیاسی بخصوص آقایان موسوی و کروبی هر چه زودتر آزاد شوند و هیئت حاکمه متوجه شود که این راه نتیجه خوبی ندارد یعنی مردم را در شکنجه قرار دادن و ایجاد جو امنیتی که هیچ کس جرات نکند حرف بزند، راه حکومت داری نیست، راه قرآن نیست، راه اسلام نیست؛ اگر می خواهند همیشه حکومت خوب داشته باشند و از این اضطراب درونی که مجبور شوند خود را مشغول کنند به چیزهای دیگر رها شوند باید عمل کنند به قانون اساسی و اعتنا کنند به خواسته اکثریت مردم.

عده ای هم به اسم بسیجی پول می گیرند و این مردم بیچاره را به بهانه های مختلف و به اسم دفاع از ولایت به باد کتک می گیرند. قضیه ای را یکی از موثقین نقل می کرد که ذکرش خالی از فایده نمی باشد. ایشان گفت: شخصی که در زمان جنگ پست های حسّاس حکومتی داشت اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری بخاطر دفاع از آقای موسوی کنار گذاشته شده است. این بنده خدا صبح ها برای نماز جماعت به مسجد می رفت و حتی در بین راه هم برای اینکه از یاد خدا غافل نباشد به قرآن گوش می داد. در یکی از همین روزها که قصد مراجعت به منزل را داشت، چند نفر به اسم بسیجی روی سر ایشان می ریزند و ایشان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و هرچه ایشان استغاثه می کند و علت امر را جویا شده بود جوابی به او نمی دادند؛ تا به قرارگاه مربوطه رسیدند. لباسهای ایشان را درآوردند بجز یک لباس زیری که عورت ایشان را می پوشاند و شروع کردند به ضرب وشتم او.
وقتی علت امر را جویا می شود به او می گویند: این شعارهایی که طرفداران موسوی می نویسند همه اش زیر نظر تو است؛ که این بنده خدا انکار می کند و پس از اینکه حقیقت گفتار ایشان بر همگان واضح می شود به او می گویند: اصلا اسم توچیست؟ که ایشان با تعجب می گوید: شما که نمی دانید من کی هستم برای چه من را به اینجا آوردید و مورد ضرب وشتم قرار دادید؟! این شخص می گوید: وقتی به اسم و رسم و مسئولیت بنده پی بردند گفتند: تو حزب اللهی هستی! ما با بی حجابها هیچ مشکلی نداریم اما از شما حزب اللهی ها باید ترسید چون شما حرفتان را می زنید و ترسی هم ندارید. خلاصه پس از این همه آزار و اذیت این شخص را با چشم بسته روبروی دیواری قرار می دهند و به او می گویند: تا شماره صد می شماریم حق اینکه به پشت سرت نگاه کنی نداری و الّا کشته می شوی

(در پا
سخ به پرسشی درباره انتخابات مجلس) :  «تا این نظارت استصوابی لغو نشود وضع همین است که مشاهده می کنید؛ بدین معنی که مجلس الان مجلس مستقلّی نیست و نمی تواند از حقوق مردم دفاع کند. سال هشتاد وچهار با تعجب هرچه تمام سازمان برنامه و بودجه را منحلّ کردند که بعد هم معلوم شد که آقایان می خواهند همه چیز زیر نظر خودشان باشد و مجلس هم هیچ گونه دخالتی در این امر نکرد؛ خوب این چه مجلسی است که نمی تواند از حقوق مردم دفاع کند؟

خدا می داند که تابحال چه ثروتهای عظیمی از بین رفته است. مجلس خبرگان هم چنین وضعی دارد یعنی غالب اعضای آن یا امام جمعه هستند یا نماینده رهبری در جاهای مختلف. چقدر بنده نسبت به این امر تذکر دادم که خبرگان باید بر زیر مجموعه رهبری نظارت کند و تخلّفات را به سمع ایشان برساند؛ اما جوابی که به بنده دادند این بود که تو باید مطیع امر رهبری باشی و هرچه ایشان گفت را قبول کنی. خوب بنده یک طلبه ای بیش نیستم ولی اگر شما مجتهدعادل باشید که نباید از شخص دیگر تقلید نمایید! مجتهد خود باید اهل محاجّه باشد و حرف بزند و دلیل بیاورد نه اینکه تابع دیگری باشد ودر عمل تقلید دیگری را بکند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر