۱۳۹۰/۰۴/۳۱
انتشار تازهترین وضعیت کاهش تولید نفت در ایران، همزمان با ادامه وضعیت خاص دریاچه ارومیه که در معرض خطر مرگ قطعی قرار گرفته، مقایسه سرنوشت محتوم این دو رویداد دردناک را در حیات اقتصادی و محیط زیست کشور اجتنابناپذیر میسازد. در حالی که عقبنشینی آب و شکل گرفتن شورهزار در اطراف دریاچه ارومیه سرعت میگیرد، تولید نفت خام ایران نیز با سرعتی بیشتر از همیشه رو به کاهش است.
نقش مدیریت آگاه و دوراندیش در سطح کلان جامعه، استفاده بهتر از منابع و ثروتهای ملی، در جهت تامین رشد پایدار اقتصادی، افزایش رفاه، از راه ارتقای سطح، و بهبود محیط زندگی است. سرعت گرفتن نرخ انهدام ثروتهای ملی و همزمان، تخریب محیط زیست در ایران، تاوان سنگینی است که نسل کنونی و چند نسل آینده بین خود سرشکن خواهند کرد.
ایران با در اختیار داشتن دومین ذخیره بزرگ گاز و دومین ذخیره قابل بهرهبرداری نفت جهان سرزمین خشکی محسوب میشود. پربازدهترین ظرفیت ممکن برای استفاده از منابع کلان انرژی ایران، شاید قرار دادن آن در مسیر و خدمت تولید آب و سبز کردن سرزمین نیمهخشک ایران بود، فرصتی که در حاشیه جنوبی خلیج فارس مورد استفاده قرار گرفته و به نتیجه نیز رسیده است.
در ایران منابع کلان نفت و گاز در مسیر مصرف بیرویه، کاهش مستمر تولید و نابودی زودرس قرار گرفته، و محیط زیست به جای بهبود، ناظر مرگ زودرس تالابها و مراتع و رشد شورهزارهاست.
مرگ دریاچه در ۷ سال
از سطح ۵۷۰ هزار هکتاری سطح دریاچه ارومیه، تاکنون ۲۵۰ هزار هکتار به شورهزار تبدیل شده است. نزدیک به ۴۵ درصد از سطح دریاچه خشک شده و عمق آب تا ۴ متر پایین نشسته است. تعدادی از جزیرههای این دریاچه که زمانی دارای آب شیرین و سرسبز بودند، هم اکنون به خشکی متصل شدهاند. بر این میزان شورهزار، طی سال جاری ۱۲۰ تا ۱۵۰ هکتار افزوده میشود.
نکته اینجاست که سرعت تبخیر آب در سطح دریاچه به نسبت کم شدن عمق آب، افزایش مییابد، به این ترتیب مرگ نهایی دریاچه یکباره اتفاق خواهد افتاد، همان گونه که طی دوران حکومت کمونیستی و دولت خروشچف در اتحاد شوروی سابق، دریاچه آرال برای همیشه مرد.
دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه ایران و دومین دریاچه بزرگ آب شور در سراسر جهان محسوب میشود. میزان غلظت نمک و املاح آب در شرایط طبیعی دریاچه ۱۸۰ گرم در هر لیتر است. غلظت نمک در آب دریاچه اینک به ۳۵۰ گرم در هر لیتر رسیده. معنی افزایش غلظت املاح در آب مرگ جانداران میکروبی و مرگ حیات نمونه در آبهای دریاچه است.
با خشک شدن دریاچه و شکل گرفتن بیش از ۳۵۰ هزار هکتار شورهزار تازه، بادهای کویری اراضی کشاورزی سه استان سبز ایران، یعنی آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کردستان را در خطر نابودی قرار میدهند. تغییرات محیط زیستی تنها محدود به حاشیه دریاچه نخواهد ماند.
مرگ چاههای نفت
در تحولی موازی و شاید دردناکتر از انهدام محیط زیست و مرگ دریاچه زیبای ارومیه، ایران سالانه ۳۸۳ هزار بشکه از تولید نفت خام خود را از دست میدهد.
طی ۱۰ سال گذشته میزان افت تولید نفت خام با افزایش تولید از راه حفر چاههای تازه، استفاده از چاههای تعمیری و ترمیمی، متناسب بوده و کمابیش سقف تولید میانگین ۴ میلیون و اندی بشکه در روز حفظ شده بود.
از حدود دو سال پیش تاکنون این نسبت به زیان تولید و در جهت کاهش آن، نامتوازن شده و در نتیجه، تولید نفت خام، امروز به زیر ۳ میلیون بشکه در روز رسیده است. ارقام مجموع تولید نفت خام ایران بیشتر ناشی از تولید چاههای مسجد سلیمان است که با مشارکت خارجی تعمیر شد و امروز در اجرای بیع متقابل هزینه آن پرداخت میشود، به علاوه میعانات گازی که هنگام بهرهبرداری از میدانهای گازی پارس جنوبی به عنوان محصول جنبی، تولید میشوند.
حفظ سقف تولید نفت خام ایران در سطح ۴.۲ میلیون بشکه در روز نیازمند سالانه ۱۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری و تزریق روزانه تا ۲۰۰ میلیون متر مکعب گاز به چاههای سالمند بود، نیاز مشابهی که دریاچه ارومیه به منظور جبران تبخیر آب، به جاری شدن ۷ میلیارد متر مکعب آن تازه داشت.
میزان نیاز چاههای نفت ایران به تزریق گاز به منظور حفظ سطح تولید در سال ۱۹۹۳ (۳ سال آینده) ۶۰۰ میلیون متر مکعب در روز برآورد شده است. کارشناسان خوشبینتر داخلی این میزان را تا حدود ۳۰۰ میلیون متر مکعب در روز نیز کافی میدانند. میزان تولید کل گاز ایران ۵۲۰ میلیون متر مکعب در روز و میزان تزریق گاز به چاههای نفت حداکثر ۶۰ میلیون متر مکعب در روز است.
دولت ایران همان گونه که با ساختن سدهای مطالعه نشده، دریاچه ارومیه را از ورودی ۷ میلیارد متر مکعب آب محروم ساخته، با تشویق مصرف بیرویه گاز در داخل، و بازماندن از افزایش تولید متناسب با ظرفیت بالقوه تولید و حتی عقب ماندن از هدفهای تعیین شده خودی (۷۵۰ میلیون متر مکعب در روز در سال جاری) عملا بستر لازم برای مرگ زودرس چاههای نفت ایران را که ثروتی است برای نسلها، از هم اکنون فراهم ساخته است.
کاهش تولید و افت بازیافت
ضریب بازده چاههای نفت ایران به کمتر از ۲۰ درصد ذخیره اسمی آن کاهش یافته است. در صورت افت کامل فشار در چاهها، استخراج مجدد از آنها ناممکن است. معنی این تحول، مدفون ساختن ۸۰ درصد از ذخیره و ثروت چاههای نفت در زیر زمین برای همیشه است.
کشورهای جنوبی خلیج فارس به ۴۵ درصد و در بعضی از نقاط جهان با هزینه بیشتر و تکنولوژی پیشرفته، این ضریب را به بالای ۶۰ درصد رساندهاند.
برای سال جاری، مدیریت نفت ۶۲ هزار بشکه کاهش تولید، اضافه بر ۳۳۴ هزار بشکه کاهش روزانه سال ۱۳۸۹ را در نظر گرفته است. به این ترتیب ظرفیت تولید و کاهش میزان صادرات نفت خام در سال جاری بیشتر از سال پیش خواهد شد.
بولتن سالانه اوپک که به تازگی انتشار یافته حاکی از تنزل ردهبندی ایران در لیست صادرکنندگان نفت خام و قرار گرفتن این کشور بعد از نیجریه است. در سال جاری عراق و کویت نیز از این لحاظ پیشتر از ایران قرار گرفتهاند.
توقف صادرات نفت خام که با ادامه روند کنونی تولید و مصرف در ۷ سال آینده غیر قابل اجتناب خواهد بود، زمینه قطع درآمدهای ارزی، کاهش بیشتر سرمایهگذاری برای حفظ تولید چاههای نفت و در نتیجه خشک شدن را فراهم میسازد.
مطالعات کنونی حاکی است که دریاچه ارومیه نیز با ادامه روند کنونی در ۷ سال آینده خشک خواهد شد. نتایج مخرب مرگ زودرس و انهدام همزمان این دو منبع ثروت ملی را نسلهای بعدی ایران با تلخی تجربه خواهند کرد.
نقش مدیریت آگاه و دوراندیش در سطح کلان جامعه، استفاده بهتر از منابع و ثروتهای ملی، در جهت تامین رشد پایدار اقتصادی، افزایش رفاه، از راه ارتقای سطح، و بهبود محیط زندگی است. سرعت گرفتن نرخ انهدام ثروتهای ملی و همزمان، تخریب محیط زیست در ایران، تاوان سنگینی است که نسل کنونی و چند نسل آینده بین خود سرشکن خواهند کرد.
ایران با در اختیار داشتن دومین ذخیره بزرگ گاز و دومین ذخیره قابل بهرهبرداری نفت جهان سرزمین خشکی محسوب میشود. پربازدهترین ظرفیت ممکن برای استفاده از منابع کلان انرژی ایران، شاید قرار دادن آن در مسیر و خدمت تولید آب و سبز کردن سرزمین نیمهخشک ایران بود، فرصتی که در حاشیه جنوبی خلیج فارس مورد استفاده قرار گرفته و به نتیجه نیز رسیده است.
در ایران منابع کلان نفت و گاز در مسیر مصرف بیرویه، کاهش مستمر تولید و نابودی زودرس قرار گرفته، و محیط زیست به جای بهبود، ناظر مرگ زودرس تالابها و مراتع و رشد شورهزارهاست.
مرگ دریاچه در ۷ سال
از سطح ۵۷۰ هزار هکتاری سطح دریاچه ارومیه، تاکنون ۲۵۰ هزار هکتار به شورهزار تبدیل شده است. نزدیک به ۴۵ درصد از سطح دریاچه خشک شده و عمق آب تا ۴ متر پایین نشسته است. تعدادی از جزیرههای این دریاچه که زمانی دارای آب شیرین و سرسبز بودند، هم اکنون به خشکی متصل شدهاند. بر این میزان شورهزار، طی سال جاری ۱۲۰ تا ۱۵۰ هکتار افزوده میشود.
نکته اینجاست که سرعت تبخیر آب در سطح دریاچه به نسبت کم شدن عمق آب، افزایش مییابد، به این ترتیب مرگ نهایی دریاچه یکباره اتفاق خواهد افتاد، همان گونه که طی دوران حکومت کمونیستی و دولت خروشچف در اتحاد شوروی سابق، دریاچه آرال برای همیشه مرد.
نتایج مخرب مرگ زودرس و انهدام همزمان این دو منبع ثروت ملی، نفت و محیط زیست، را نسلهای بعدی ایران با تلخی تجربه خواهند کرد.
دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه ایران و دومین دریاچه بزرگ آب شور در سراسر جهان محسوب میشود. میزان غلظت نمک و املاح آب در شرایط طبیعی دریاچه ۱۸۰ گرم در هر لیتر است. غلظت نمک در آب دریاچه اینک به ۳۵۰ گرم در هر لیتر رسیده. معنی افزایش غلظت املاح در آب مرگ جانداران میکروبی و مرگ حیات نمونه در آبهای دریاچه است.
با خشک شدن دریاچه و شکل گرفتن بیش از ۳۵۰ هزار هکتار شورهزار تازه، بادهای کویری اراضی کشاورزی سه استان سبز ایران، یعنی آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کردستان را در خطر نابودی قرار میدهند. تغییرات محیط زیستی تنها محدود به حاشیه دریاچه نخواهد ماند.
مرگ چاههای نفت
در تحولی موازی و شاید دردناکتر از انهدام محیط زیست و مرگ دریاچه زیبای ارومیه، ایران سالانه ۳۸۳ هزار بشکه از تولید نفت خام خود را از دست میدهد.
طی ۱۰ سال گذشته میزان افت تولید نفت خام با افزایش تولید از راه حفر چاههای تازه، استفاده از چاههای تعمیری و ترمیمی، متناسب بوده و کمابیش سقف تولید میانگین ۴ میلیون و اندی بشکه در روز حفظ شده بود.
از حدود دو سال پیش تاکنون این نسبت به زیان تولید و در جهت کاهش آن، نامتوازن شده و در نتیجه، تولید نفت خام، امروز به زیر ۳ میلیون بشکه در روز رسیده است. ارقام مجموع تولید نفت خام ایران بیشتر ناشی از تولید چاههای مسجد سلیمان است که با مشارکت خارجی تعمیر شد و امروز در اجرای بیع متقابل هزینه آن پرداخت میشود، به علاوه میعانات گازی که هنگام بهرهبرداری از میدانهای گازی پارس جنوبی به عنوان محصول جنبی، تولید میشوند.
حفظ سقف تولید نفت خام ایران در سطح ۴.۲ میلیون بشکه در روز نیازمند سالانه ۱۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری و تزریق روزانه تا ۲۰۰ میلیون متر مکعب گاز به چاههای سالمند بود، نیاز مشابهی که دریاچه ارومیه به منظور جبران تبخیر آب، به جاری شدن ۷ میلیارد متر مکعب آن تازه داشت.
میزان نیاز چاههای نفت ایران به تزریق گاز به منظور حفظ سطح تولید در سال ۱۹۹۳ (۳ سال آینده) ۶۰۰ میلیون متر مکعب در روز برآورد شده است. کارشناسان خوشبینتر داخلی این میزان را تا حدود ۳۰۰ میلیون متر مکعب در روز نیز کافی میدانند. میزان تولید کل گاز ایران ۵۲۰ میلیون متر مکعب در روز و میزان تزریق گاز به چاههای نفت حداکثر ۶۰ میلیون متر مکعب در روز است.
دولت ایران همان گونه که با ساختن سدهای مطالعه نشده، دریاچه ارومیه را از ورودی ۷ میلیارد متر مکعب آب محروم ساخته، با تشویق مصرف بیرویه گاز در داخل، و بازماندن از افزایش تولید متناسب با ظرفیت بالقوه تولید و حتی عقب ماندن از هدفهای تعیین شده خودی (۷۵۰ میلیون متر مکعب در روز در سال جاری) عملا بستر لازم برای مرگ زودرس چاههای نفت ایران را که ثروتی است برای نسلها، از هم اکنون فراهم ساخته است.
کاهش تولید و افت بازیافت
ضریب بازده چاههای نفت ایران به کمتر از ۲۰ درصد ذخیره اسمی آن کاهش یافته است. در صورت افت کامل فشار در چاهها، استخراج مجدد از آنها ناممکن است. معنی این تحول، مدفون ساختن ۸۰ درصد از ذخیره و ثروت چاههای نفت در زیر زمین برای همیشه است.
کشورهای جنوبی خلیج فارس به ۴۵ درصد و در بعضی از نقاط جهان با هزینه بیشتر و تکنولوژی پیشرفته، این ضریب را به بالای ۶۰ درصد رساندهاند.
برای سال جاری، مدیریت نفت ۶۲ هزار بشکه کاهش تولید، اضافه بر ۳۳۴ هزار بشکه کاهش روزانه سال ۱۳۸۹ را در نظر گرفته است. به این ترتیب ظرفیت تولید و کاهش میزان صادرات نفت خام در سال جاری بیشتر از سال پیش خواهد شد.
بولتن سالانه اوپک که به تازگی انتشار یافته حاکی از تنزل ردهبندی ایران در لیست صادرکنندگان نفت خام و قرار گرفتن این کشور بعد از نیجریه است. در سال جاری عراق و کویت نیز از این لحاظ پیشتر از ایران قرار گرفتهاند.
توقف صادرات نفت خام که با ادامه روند کنونی تولید و مصرف در ۷ سال آینده غیر قابل اجتناب خواهد بود، زمینه قطع درآمدهای ارزی، کاهش بیشتر سرمایهگذاری برای حفظ تولید چاههای نفت و در نتیجه خشک شدن را فراهم میسازد.
مطالعات کنونی حاکی است که دریاچه ارومیه نیز با ادامه روند کنونی در ۷ سال آینده خشک خواهد شد. نتایج مخرب مرگ زودرس و انهدام همزمان این دو منبع ثروت ملی را نسلهای بعدی ایران با تلخی تجربه خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر