۱۳۹۰ تیر ۱۱, شنبه

"رهبر بی بصیرت" در منگنه




آیت الله خامنه ای به کلاف سر درگُم بُحران در دستگاه قُدرت، پیچش دیگری بخشیده است. تنها چند روز پس از انتشار گُفت و گوی محرمانه او با شماری از اعضای مجلس مُلاها و نیز سُخنان علنی وی در دیدار با رییس قُوه قضاییه، چنین می نماید که تلاش رهبر جمهوری اسلامی برای تحکیم سیاست ناهمگون خود در برابر بُحران مزبور، به ژرفش شکاف موجود در هرم "نظام" مُنتهی شده باشد.     
آقای خامنه ای در هر دو تحرُک یاد شده، کوشش کرد برای شُرکای خود در قُوه های مُقننه و قضاییه، سطح جدال با گُماشته اش بر مسند ریاست جمهوری را وجب زده و خط کشی کند. او که به ظاهر از گُسترده شدن شتابان دامنه درگیری هراسان شده است، مجلس را به "برخورد علاج جویانه" و دستگاه قضایی را به پرهیز از "رسانه ای کردن اتهامات" اندرز داد.
نه برای طرفهای خطاب آقای خامنه ای و نه برای حریفان او در فراکسیون نظامی - امنیتی دولت تردیدی وجود ندارد که پایه این دستورات مُداراجویانه، منافع ویژه "رهبر" است. او در جریان این بُحران بُزُرگ هیچ مشغله دیگری جُز نقشه برداری و صاف کردن مسیرهای فرار از پرداخت هزینه "بی بصیرتی" خود در به قُدرت رساندن و پُشتیبانی همه جانبه از پادوهای نظامی – امنیتی اش نداشته است.
از این رو شگفت آور نیست که راهکارهای او از یک سو شُرکای صاحب سهام اش از این مُعامله یک جانبه را راضی نمی کند و از سوی دیگر، قادر نیست اعتماد حریفانش را جلب کرده و آنها را به اُتاق جراحی گام به گام خود هدایت کند.
راست سُنتی به شدت از "دستاویز" قرار گرفتن رویکرد آقای خامنه ای ابراز ناخُشنودی کرده است و فراکسیون نظامی – امنیتی دولت بی درنگ به تعیین "خط قرمز" های خود می پردازد. بنابراین، تنها نتیجه ای که بندبازی "رهبر" برای او دارد، از دست دادن بیشتر تعادُل در جایی است که ایستاده.
در همین رابطه آقای لاریجانی کنایه می زند، "سپُردن مُدیریتهای استراتژیک به افرادی که بُنیه فکری ندارند، نقص است" و حُجت الاسلام ناطق نوری یادآور می شود، "انقلاب را کوتوله ها و تنگ نظران حفظ نکردند".
روشن ترین پیامد بازی خودمدارانه آیت الله خامنه ای را یک "اُصولگرای مُنتقد" به او خاطرنشان کرده است. آقای علی شکوهی، عُضو پیشین تحریریه اُرگان بیت ولی فقیه (کیهان) با اشاره به سُخنان "مقام رهبری" خطاب به پایوران دستگاه قضایی، وی را این چنین در منگنه می گذارد: "با توجه به این که صدا و سیما زیر نظر رهبری اداره می‌شود و رییس سازمان صدا و سیما را ایشان نصب کرده و بر عملکرد وی نظارت دارد و از سویی این اقدامات [اتهام زنی و ریختن آبروی مومن] در یک دوره زمانی طولانی انجام گرفته اند و امکان جلوگیری از آن هم وجود داشت، آیا می‌توان شخص رهبری را هم در گناه مسوولان صدا و سیما شریک دانست و از ایشان هم انتظار داشت که جبران آن مسایل را بکنند و به تلافی انتشار مداوم و مستمر این گونه اتهامات علیه افراد،‌ فُرصتهای را برای دفاع در اختیار این متهمان قرار دهند یا به هر شکلی که میسر است، جبران ریخته شدن آبروی مومنین مورد اتهام را بکنند؟"
در حالی که گرایش نظامی – امنیتی باند حاکم، دست آقای خامنه ای را خوانده و از آن نیز مُهم تر، بر علت بازی او با کارت مُدارا به خوبی آگاهی دارد، تاکتیک مزبور فقط می تواند آخرین مُتحدان سیاسی که برایش باقی مانده را علیه او بشوراند.
شوربختی "مقام عُظمی" این است که برگ دیگری برای نشان دادن ندارد و برای آنکه قدرت مُطلقه را از دست ندهد، گُریزی از پا گُذاشتن در راهی که به همین نتیجه ختم می شود، نمی یابد.     

 منصور امان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر