علی خامنه ای، رهبر و ولی فقیه مطلقه رژیم جمهوری اسلامی روز گذشته (پنجشنبه) در دیدار با رییس و اعضای مجلس خبرگان به توجیه موقعیت خود پرداخت. او که از نفرت عمومی نسبت به رژیم مطلقه فقیه و اعتراضات مردم به خودرایی و استبداد خود آگاه است، سعی به ارایه تعریف تازه ای از ولایت مطلقه فقیه کرد. خامنه ای گفت: "ولایت مطلقه فقیه یعنی، انعطاف پذیری دستگاه ولایت و معنای این مساله این است که مجموعه دستگاه تصمیم سازی و تصمیم گیر که رهبری در راس آنها قرار دارد به طور دایم با انتخاب آنچه درست تر و کامل تر است، خود را به طور مدام متحول کنند و با تکمیل سازی، کشور را به پیش ببرند."
حال از چه موقع ملت یک کشور را صغیر فرض کردن و خود را ولی و قیم آنان نامیدن انعطاف پذیری معنا می دهد، بماند. او در ادامه این تعریف سازی می گوید: "مطلقه یعنی، در دست کلیددار اصلی نظام حالت انعطافی وجود دارد که می تواند هرجا لازم شود، مسیر را تصحیح و تکمیل کند."
او در این جملات ابتدا خود را "کلیددار اصلی نظام" معرفی می کند. خامنه ای رژیم مستبد حاکم بر جان و مال مردم یک کشور را نظام می نامد و خود را کلیددار آن فرض گرفته است. معلوم نیست از چه موقع کشور و سرمایه های آن تبدیل به صندوقچه عده ای آخوند دزد و جانی شده که کلیددار آن شخص تبهکاری همچون خامنه ای است؟ از این گذشته او دخالت خود در همه امور کشور و سردستگی باندهای تبهکار و جانی و جابه جایی وزیر و وکیل و سردسته های اوباش را انعطاف خود (ولی فقیه مطلقه) می داند که برای تصحیح و تکمیل مسیر رژیم انجام می دهد؛ همانگونه که با مهندسی انتخابات، احمدی نژاد را به ریاست جمهوری بر می کشد و به همین هم بسنده نکرده، در جزییات کار آن دخالت می کند و ابقای وزیر اطلاعات برکنار شده دولت را "غفلت از یک مصلحت بزرگ" می نامد.
هرچند او در ادامه می گوید: "برداشت خطرناکی که باید از آن برحذر بود، اشتباه گرفتن انعطاف با انحراف و کوتاه آمدن در مقابل فشارهای بیرونی است."
با این حساب، انعطاف مورد نظر او کوتاه آمدن و یا سعه صدر داشتن معنا نمی دهد، بلکه سرکوب هرچه شدیدتر و قلع و قمع جوانان و اعتراض کنندگان، برپایی کهریزک و زندانهای بی نام و نشان و چوبه های دار و شکنجه و اعدام را انعطاف از نوع ولایت فقیهی آن می داند. به این ترتیب می شود گفت، خامنه ای از خشم و نفرت مردم نسبت به ولایت مطلقه فقیه به خوبی آگاه است و این یاوه بافی و حرفهای بی سرو ته او نشانه ترس و وحشت دستگاه داغ و درفش ولی مطلقه ای است که مردم آن را مانع اصلی آزادی و دموکراسی خود می دانند و برای برچیدن دستگاه جور و ستم او عزم خود را جزم کرده اند.

حال از چه موقع ملت یک کشور را صغیر فرض کردن و خود را ولی و قیم آنان نامیدن انعطاف پذیری معنا می دهد، بماند. او در ادامه این تعریف سازی می گوید: "مطلقه یعنی، در دست کلیددار اصلی نظام حالت انعطافی وجود دارد که می تواند هرجا لازم شود، مسیر را تصحیح و تکمیل کند."
او در این جملات ابتدا خود را "کلیددار اصلی نظام" معرفی می کند. خامنه ای رژیم مستبد حاکم بر جان و مال مردم یک کشور را نظام می نامد و خود را کلیددار آن فرض گرفته است. معلوم نیست از چه موقع کشور و سرمایه های آن تبدیل به صندوقچه عده ای آخوند دزد و جانی شده که کلیددار آن شخص تبهکاری همچون خامنه ای است؟ از این گذشته او دخالت خود در همه امور کشور و سردستگی باندهای تبهکار و جانی و جابه جایی وزیر و وکیل و سردسته های اوباش را انعطاف خود (ولی فقیه مطلقه) می داند که برای تصحیح و تکمیل مسیر رژیم انجام می دهد؛ همانگونه که با مهندسی انتخابات، احمدی نژاد را به ریاست جمهوری بر می کشد و به همین هم بسنده نکرده، در جزییات کار آن دخالت می کند و ابقای وزیر اطلاعات برکنار شده دولت را "غفلت از یک مصلحت بزرگ" می نامد.
هرچند او در ادامه می گوید: "برداشت خطرناکی که باید از آن برحذر بود، اشتباه گرفتن انعطاف با انحراف و کوتاه آمدن در مقابل فشارهای بیرونی است."
با این حساب، انعطاف مورد نظر او کوتاه آمدن و یا سعه صدر داشتن معنا نمی دهد، بلکه سرکوب هرچه شدیدتر و قلع و قمع جوانان و اعتراض کنندگان، برپایی کهریزک و زندانهای بی نام و نشان و چوبه های دار و شکنجه و اعدام را انعطاف از نوع ولایت فقیهی آن می داند. به این ترتیب می شود گفت، خامنه ای از خشم و نفرت مردم نسبت به ولایت مطلقه فقیه به خوبی آگاه است و این یاوه بافی و حرفهای بی سرو ته او نشانه ترس و وحشت دستگاه داغ و درفش ولی مطلقه ای است که مردم آن را مانع اصلی آزادی و دموکراسی خود می دانند و برای برچیدن دستگاه جور و ستم او عزم خود را جزم کرده اند.
جعفر پویه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر