۱۳۹۰ شهریور ۲۵, جمعه

اخراج دختران دانشجو از خوابگاه




"سازمان مرکزی دانشگاه خواجه نصیر در تاریخ 14 شهریور 90 به قطعیت اعلام کرد که هیچ تعهدی نسبت به اسکان دانشجویان دختر ورودی 88 ندارند و این دانشجویان موظفند که در تاریخ 20 شهریور خوابگاه را ترک کنند و به هیچ یک از دوستان در مرکزی ربطی ندارد حتی اگر این افراد شب را در خیابان بگذرانند."

شهرزاد نیوز: نامه زیر به سایت شهرزاد نیوز رسیده که برای اطلاع خوانندگان عینا درج می شود.
"با سلام و خسته نباشید. دیار غریبی است این دیار، آدم‌ها به کجا می‌روند. حدود 2 سال پیش همین مواقع بود که با کلی ذوق با این فکر که من در رشته خودم، در یکی از بهترین دانشگاه‌های تهران قبول شدم، بار سفر را بستم و به این دیار غریب آمدم، آمدم که درس بخوانم، آمدم که ایرانم را بسازم اما...
وقتی پا به این دانشگاه گذاشتیم از روز اول تمامی ناملایمات‌ها را به جان خریدیم به این امید که این‌ها جزیی از مسائلی است که باید در زندگی تحمل کرد، در شرایطی که خوابگاه پسرانه دانشجویان ارشد دانشگاه خواجه نصیر با نام اندیشه در نزدیک‌ترین مکان به دانشگاه‌ها در منطقه سید خندان بود، دختران این دانشگاه مجبور بودند که چیزی حدود یک و نیم الی دو ساعت در اتوبوس بگذرانند تا به خوابگاه قیطریه در حوالی میدان قدس (تجریش) برسند؛ و این در شرایطی بود که دانشگاه مطرح کرد که به دلیل پراکنده بودن دانشکده‌ها امکان تأمین سرویس را ندارد. از سایر مشکلات اقامتی و امکاناتی که در سال اول دیدیم در مقایسه با مشکلاتی که این روزها به ما وارد می‌شود می‌توان صرف نظر کرد.

از حدود آذر ماه 89 بود که از طریق اساتیدمان مطلع شدیم که اسکان تابستان وجود نخواهد داشت و نمی‌دانم واقعاً چه لزومی داشت که ما از 9 ماه قبل با چنین استرسی مواجه شویم! تقریباً از همان روزها، نامه نگاری‌ها شروع شد و نتیجه تمام آن فعالیت‌ها تکذیب خبر فوق شد و آرامش نسبی برقرار شد. اسفند سال 89 بود که سایت‌های علمی یکی یکی قطع شدند و کسی جوابگو نبود.
اگر از هر کسی که حداقل مدارج دانشگاهی را دارد بپرسید می‌داند که برای مهندس برق سایت IEEE چه اهمیت بالایی دارد و دانشجویان دانشکده برق حدود 7 ماه دسترسی به این سایت نداشتند و در جواب به آن ها گفته شد که وزارت علوم به دلیل بدهکاری دانشگاه خواجه نصیر به این وزارت خانه سایت را برای دانشگاه بسته است؛ بعد از این اتفاقات سایت Elsevier Science هم که معتبرترین سایت برای تمامی رشته‌ها هم فنی و هم علوم پایه می‌باشد، قطع شد و در ادامه سایت های math Science برای رشته ریاضی و سایت The American Physical Society برای رشته فیزیک هم از دسترس خارج شد و ما واقعاً نمی‌دانستیم که آیا تنها برای چک کردن E- mail باید به دانشگاه برویم. و این دانشجو بود که می‌بایست به هر دری بزند تا به مقالات مورد نظر دسترسی پیدا کند و در این راه از جمله فعالیت‌ها، رفتن به دانشگاه‌های دیگر و پرداخت پول برای دانلود مقاله، ارتباط با دانشجویان خارج از کشور و... را شامل می‌شد. تا این‌که در این اواخر، در زمان اعلام نتایج کنکور ارشد، بالاخره سایت IEEE وصل شد اما سایر سایت‌ها همچنان از دسترس دانشجویان خارج می‌باشند. و این در شرایطی است که شرط لازم برای دفاع دانشجویان، داشتن مقاله در این سایت ها می باشد .
مشکلاتمان کم نبود تا اینکه به اواخر خرداد 90 نزدیک شدیم و خبر آمد خبری در راه است، دانشگاه اعلام کرد که برای ترم تابستان خوابگاه ملکی در اختیار دانشجویان قرار نمی‌دهد و باید دانشجویان به خوابگاه‌های خود گردانی که آن‌ها معرفی می‌کنند بروند، در اتاق‌های با جمعیت بالا، در کنار بودن با افرادی که آن‌ها را نمی‌شناسند و اصلاً نمی‌دانستند که برای چه هدفی در تهران به سر می‌برند! جالب است که تمامی این تصمیمات برای دانشجویان دختر این دانشگاه گرفته می‌شود و پسران در هر شرایطی در خوابگاه‌های ملکی دانشگاه اسکان دارند.

با کلی بحث و مجادله و تهدید به حراستی کردن دانشجویان و به بهانه‌های واهی و حتی احضار تعدادی از آن‌ها به حراست دانشگاه و در نهایت حضور 14 ساعتی 30 دختر در خوابگاهی که آب و برق و گاز بر رویشان بسته شده بود، (خبرگزاری مهر در سطح پایین این خبر را در تاریخ 20 تیر بر روی سایتش قرار داد) در شرایطی که سایر خوابگاه‌های این دانشگاه دائر بود و برای خوابگاه قیطریه‌ای که وسایل دانشجویان در آن قرار داشت و به بهانه 18 تیر برای 2 شب خالی شده بود در روز جمعه امضا تخلیه توسط مسئول اداره خوابگاه این دانشگاه گرفته شده بود!

نهایت دانشگاه رضایت داد که یک خوابگاه ملکی‌اش را باز بگذارد ولی برای اینکه به قول خودشان این رویه عادت نشود مکان خوابگاه دانشجویان ارشد از قیطریه به میرعماد انتقال یافت. چند روزی ساکن بودیم تا به ماه مبارک رمضان رسیدیم، باز مژده دیگری در راه بود: دانشگاه بودجه‌ای برای تأمین غذا دانشجویان ندارد و هر کسی باید هر روز با زبان روزه هم بر روی پروژه‌اش کار می‌کرد و هم ساعت‌ها در آشپزخانه به پخت و پز می‌پرداخت. تا اینکه با گذشت چند روز اعلام شد که قرار شده است که غذا توسط رستورانی از بیرون تأمین شود که نصف هزینه غذا بر عهده دانشجو و نیم دیگر بر عهده دانشگاه باشد، البته ذکر این مطلب جالب می‌باشد که آیا برای تأمین غذا در تعداد بالا آیا باز هم هزینه به اندازه یک نفر است (هر نفر برای هر وعده غذا 1200 تومان پرداخت می‌کرد!)، باز هم سوختیم و ساختیم تا این خبر آخر.

به اواخر زمان خوابگاه تابستانی نزدیک شدیم و هیچ خبری از وضعیت ما برای ترم پاییز نبود، با پیگیری دانشجویان، سازمان مرکزی دانشگاه خواجه نصیر در تاریخ 14 شهریور 90 به قطعیت اعلام کرد که هیچ تعهدی نسبت به اسکان دانشجویان ورودی 88 ندارند و این دانشجویان موظفند که در تاریخ 20 شهریور خوابگاه را ترک کنند و به هیچ یک از دوستان در مرکزی ربطی ندارد حتی اگر این افراد شب را در خیابان بگذرانند. حال چند روزی است که هول و ولایی در دل این دختران افتاده است که واقعاً یکشنبه چه چیزی انتظارشان را می‌کشد؟ آیا واقعاً آن‌ها شب را در خیابان سپری خواهند کرد؟ کابوس‌هایی که ما هر شب می‌بینیم و همین طور در بیداری!

نمی‌دانم آیا برای فرزندان خودشان هم در کمتر از یک هفته چنین تصمیمی گرفته شده است؟ آیا به راستی می‌توان در این مدت خانه اجاره کرد؟ اگر کسی توانایی مالی ندارد چه کند؟ آیا قید 2 سال تحصیل را بزند و بدون دفاع از پروژه به خانه برگردد؟ آیا می‌تواند به امنیت خوابگاه خود گردان با این هزینه‌های بالا اعتماد کند؟ در این مدت پدر و مادر این فرد چگونه بی دغدغه سر بر بالین بگذارند؟
واقعاً نمی‌دانیم، تا هر چیزی می‌شود می‌گویند بودجه نداریم! مگر وزارت علوم به شما بودجه نمی‌دهد؟ چگونه است که دانشگاه‌های تهران و بهشتی و ... هیچ یک از این محدودیت‌هایی خوابگاهی و آموزشی، علمی و امکاناتی را ندارند!

کدام را باور کنیم نداشتن بودجه‌تان را یا خرید یک ساختمان در منطقه ولنجک برای اسکان تنها 35 نفر! آیا نمی‌شد با آن هزینه در همین حوالی سید خندان یک خوابگاه حداقل صد نفره برای دانشجویان فراهم کرد. کدام را باور کنیم نداشتن بودجه‌تان را یا برگرداندن بودجه در زمان ریاست دکتر بطحایی به وزارت علوم را! آخر اگر آن پول در حساب دانشگاه می‌بود برای چنین روزهایی، چه می‌شد؟
آیا تمامی آن شعارهای آرمان‌گرایانه را باید بر روی تابلو نوشت و تنها بر روی دیوار برای زیبایی نصب کرد!

خدایا این دختران به ته خط رسیده‌اند تو راه نجاتی برایشان بفرست، حتی اگر شده فردا قیامت شود!
اکنون واقعاً به یاد این جمله می‌افتم که آیا یاری رسانی است که ما را یاری کند ؟
التماس دعا از همه کسانی که هنوز ذره‌ای شرف، غیرت و آبرو دارند، کسانی که هنوز هم به ناموس مردم به چشم ناموس خودشان نگاه می‌کنند. یا رب ادرکنی. "

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر